چکیده:
در این مقاله که در بزرگداشت«کیت گریفین» تحریر شده است،نویسنده ضمن پرداختن به مفهوم «جهانی سازی»و نابرابری مترتب بر آن،به ارائه رویکردهایی می پردازد که در چارچوب آن ها امکان تنظیم و ساماندهی بهتر اقتصاد جهانی بر مبنای معیار برابری وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"اما علاوه بر افزایش تعاملات اقتصادی بین المللی،این اعتقاد نیز بهطور گسترده وجود دارد که چیزی بنیادیتر در حال وقوع است:یعنی افزایش کمی تعاملات موجب تغییر کیفی در شیوه عملکرد دولت-ملتها در چارچوب اقتصاد هر کشور میشود.
بهطور خاص،در بیشتر مباحثات در مورد جهانیسازی-این اعتقاد وجود دارد که قدرت دولت-ملتها در اثرگذاری بر فعالیت اقتصادی رو به کاهش است،زیرا اقتصادها روزبهروز همگراتر میشوند،درحالیکه به همان نسبت،قدرت صاحبان حرف و نیروهای بازار رو به افزایش است.
علت این امر آن است که شرکتها اکنون میتوانند به گونهای قابل قبول ادعا کنند که هزینههای نیروی کار نسبتا بالا،بازارهای صادراتی آنها را تهدید خواهد کرد و رقابت رقبای کمدستمزد را برای واردات افزایش خواهد داد.
کاملا برعکس-از طریق پیگیری مقرراتزدایی در بازارهای کار و رها کردن سیاستهای کلان اقتصادی که هدف از آنها ایجاد اشتغال است-دولتهای اقتصادهای پیشرفته تنها توانستهاند قدرت چانهزنی سرمایه نسبت به نیروی کار را بیش از پیش تقویت کنند.
آنها کار خود را با مطالعه متون اولیه در مورد اقتصاد توسعه در دهه 1950 آغاز کردند و بیان داشتند که این شرایط،دربردارنده فرصتی برای اقتصادهای کمتر توسعهیافته است؛یعنی اینکه کارگران را میتوان از بخش کشاورزی به بخشهای دیگر منتقل کرد،بدون اینکه تولیدات کشاورزی را در این میان فدا کرد:حرکت نیروی کار به سمت فعالیتهای غیر کشاورزی،عامل بسیار مهمی است که امکان افزایش تولیدات غیر کشاورزی را فراهم خواهد کرد.
اما این نکته به دنبال آن مطرح میشود که موضوع گسترش بازارهای داخلی از طریق افزایش سطوح اشتغال به منظور بالابردن دستمزدها قاعدتا باید به صورت ویژگی کارآمد از سیاست توسعه متجلی شود."