چکیده:
این مقاله براساس ساختار اجتماعی جوامع مختلف، کوشیده است انواع جوامع متکثر را در سه
رهیافت تکثرگرایی لیبرال؛ تکثرگرایی جماعتی و رادیکال به مطالعه درآورد. بر این مبنا
تمرکز اصلی بحث ،شناسایی انواع گروههای اجتماعی در جوامع متکثر و تبیین کارکرد آنها در نظامهای
سیاسی میباشد. همچنین تبیین منشا و ماهیت اختلافات گروههای اجتماعی در جوامع متکثر و نیز فرایند
دستیابی به تغییرات اجتماعی و نظم سیاسی هدف دیگر این مقاله است. نویسنده معتقد است که تکثر گرایی
لیبرال؛ بازیگران اصلی را انجمنهای داوطلبانه و سازمانهای فعال مدنی تشکیل میدهند که
گروههای اجتماعی را نمایندگی و حکومت راکنترل میکنند. در این دیدگاه، نتیجة بازی گروههای
سیاسی در عرصه سیاست، حاصل جمع جبری مفثبت میباشد. در مقابل، در جوامع متکثر جماعتی
گروههای مذهبی، قومی و بدوی، گروه های اصلی را تشکیل داده و برخی از این گروهها به هزینة
گروههای دیگر در عرصة سیاست ملی منتفع میشوند. به نظر نویسنده در تکثرگرایی رادیکال نیز که
واکنشی نسبت به نخبه گرایی اقتصادی تکثرگرایی لیبرال و نخبه گرایی مذهبی و قرمی تکثرگرایی جماعتی
میپاشد» شوراها و مجامع محلی» تعاونیها و بازیگران اصلی به شمار میروند که در مقابل محافظه کاران
نخبه گرا باید به ایفای نقش پردازند.
خلاصه ماشینی:
"از این میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:گروههای قومی مسلط ازنظر سیاسی،نسبت به مهاجران از آفریقا،اروپای شرقی(یوگسلاوی،رومانی،بلغارستان)،ترکیه و آسیا تحمل کمتری دارند،بخت کسب پناهندگی سیاسی در جوامعاروپای غربی کاهش یافته است،پلیس و مأمورین ادارۀ مهاجرت قدرت زیادی برای آزارخارجیان غیر اروپایی به دست آوردهاند،قوانین مانع از این است که بچههای متولد شدۀمهاجرین در اروپا شهروند ملی قلمداد گردند و اینکه شهروندان و مقامات حکومتی[اروپایی]نظریۀ جهانگرای ملیت را کمتر میپذیرند؛آنها به جای ملتی با ترکیبی ازگروههای قومی متنوع و با جمعیت مساوی،سطره یک گروه قومی غالب را ترجیحمیدهند.
(9) برخلاف تکثرگرایان لیبرال که سیاست را بازی با حاصل جمع مثبت دانسته و بهدنبال فرصتهای گستردهای برای گروههای مختلف جهت کسب قدرت سیاسی هستند،تکثرگرایان جماعتی به تصمیمات حکومتی به مثابۀ بازی با حاصل جمع صفر مینگرند؛بدین روی اکثر اهداف سیاسی،متمرکز بر کنترل حکومت میباشد،به گونهای که گروهقومی یا مذهبی مسلط میتواند منافع حاصل از سیاستگذاری همچون بخشودگیهایمالیاتی،یارانهها،پروانه کسب،مقاطعه کاری،بورسهای تحصیلی و پژوهشی دانشگاهیو خدمات اجتماعی را به دست آورد.
مقامات بریتانیا از طریق نظام حکومتی غیر مستقیم،مقامات عالی رتبه را تعیین کرده ومدیریتها به سوی فیجییاییها سوق داده میشود و بدین ترتیب آنها حقوق سرزمینیویژهای را کسب میکنند.
مخصوصا وقتی سطح رشد اقتصادی کاهش مییابد و ذخیره منابع نیز فروکشمیکند،رهبران جماعتی حاکم از قدرت حکومتی خود برای دادن پاداش به اعضایگروه نژادی-مذهبی خودشان-مثل فرصتهای تحصیلی رایگان دانشگاهی،مجوزهاقراردادها،یارانهها،وامها و امتیازات مالیاتی-استفاده میکنند که معمولا یا ایجادنارضایتی،خشونت را به اقتصادی،تکثرگرایی لیبرال و نخبهگرایی قومی-مذهبی تکثرگراییجماعتی،درصد هستند تا دامنه بازی سیاسی را به گونهای گسترش دهند که بازیگرانبیشتری امکان مشارکت بیابند."