چکیده:
تاجیکستان به دلیل پیشینه تاریخی و نزدیکی فرهنگیاش با ایران و اسلام، از جمله
کشورهایی است که در پی فروپاشی شوروی به شدت از ایران تأثیر پذیرفت.در همین باره
رشد گرایشهای محلی گرایی را در این منطقه داریم که تاجیکستان را درگیر بحرانی جدی
میسازد.در این میان سیاست جمهوری اسلامی ایران به زعم نویسنده، براساس اصل برقراری
روابط حسنه با کلیه گروههای مؤثر در گرجستان استوار میگردد که با همه مزایایی که
این امر نوعی آزردگی را در میان گروههای مسلمان ایجاد مینماید، اما واقعیت آن است
که سیاست فوق در نهایت به نفع ایران و تاجیکستان تمام میشود و در رفع بحران
تاجیکستان کمک میکند.وضعیت کنونی تاجیکستان نشان از آن دارد که برنامههای سیاسی ما تا حدود زیادی به
نتیجه رسیده و چنین به نظر میرسد که اصل ایجاد همکاری توانسته است ثمربخش
باشد.بنابراین قابلیتهای فرهنگی تا حدود زیادی به شکل بهینهای استفاده شد و وقت آن
است تا ابعاد اقتصادی مسأله بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و زمینه برای همکاریهای
دو جانبه مهیا گردد. مؤلف بر این باور است که مرحله اول یعنی ایجاد ثبات سیاسی،
نسبتا به خوبی تحقق پیدا کرده و تاجیکستان میتواند هماکنون در بعد امنیت اقتصادی
ایران نیز ایفای نقش نماید؛نقشی که پی آمدهای آن میتواند طرفین را منتفع گرداند.
خلاصه ماشینی:
"البته اگر به زمانی که خانها در خیوه و بخارا بودند برگردیم، میتوان دید که گاهی اختلاف بین آنان بسیار شدت میگرفت و در واقع هر کدام از خانهای آن دوره(قرن 19)نقش مستقیمی در بالا گرفتن نزاعهای مذهبی و سوءاستفاده از آن داشتند؛که برای نمونه میتوان به اختلاف میان شیعه و سنی اشاره کرد؛که نتیجه کلی مسأله لطمه به هویت این مردم بود که در جنگ تاجیکستان دنباله همان را میتوان دید.
البته با نگاهی دقیقتر باید گفت که لزوما آن چه در این منطقه و در تاجیکستان دیده میشود، اسلام بنیادگرا نیست و بیشتر پارههای فرهنگ بومی است که خود را به نام اسلام مینماید؛در واقع گونهای از سطحیگری در برداشتهای دینی وجود دارد؛ برای نمونه اگر یک نفر ازبک را نامسلمان بنامید بالاترین دشنام را به او دادهاید، ولی البته در موقعی که غذا میخورد شاید به این امر توجه نداشته باشد که حتما ذبح اسلامی شده یا نه.
همان روزهای اول سال 71 بود که عدهای به دلیل بیاحترامی که به جواناف یا نوجواناف نماینده بدخشان، جلوی پارمان تحصن کردند و خواستار عذرخواهی رئیس مجلس، صفر علی کنجایف شدند؛اما متأسفانه به جای این که دولت و اعضای مجلس به درخواست جمعیت 200 یا 300 نفری عمل کنند بیتوجهی کردند و در نتیجه، علیرغم این که حزب نهضت اسلامی و دیگر احزاب حاضر نبودند که تظاهراتی این چنینی رخ بدهد و معرکهای پدید آید، اما قضیه پیچیده شد و با افزایش ناگهانی جمعیت مسأله به یک اعتراض رسمی و جدی تبدیل شد؛که سرانجام به تأسیس یک حکومت آشتی ملی منتهی شد."