چکیده:
مفهوم امنیت به واسطه خاصیت چند بعدی، استوار شدن بر پارهای پیشفرضها، ذهنی
بودن، تأثیرپذیری از مدلولها و جغرافیای مفهوم، دیرینگی، فراخی قلمرو و تغییرپذیری
مؤلفههای تشکیل دهنده آن، محمل مناشقات علمی چشمگیری بوده است و پژوهشگران هر زمان
به زبان ویژه آن عصر، امنیت را تعبیر و تعریف کردهاند.مقاله حاضر حاصل کندوکاو در الگوهای متداول تبیین امنیت ملی کشورهاست و نویسنده
کوشیده است با نقد تلقی رهیافتهای واقعگرایانه و لیبرال از امنیت ملی، پارادایم
نوینی را ترسیم کند. به باور نویسنده مقاله، هر کدام از رهیافتهای فوق مشکلات ویژه
خود را داشتهاند و برای ساماندهی به این معضل باید مدل جامع و کاملی تنظیم شود.
پارادایم جامع نویسنده پنج متغیر مستقل(امکانات نظامی، مشروعیت، توانمندی اقتصادی،
مدارا و همزیستی قومی-مذهبی و دسترسی به مواد خام حیاتی)را تشریح و امنیت ملی را
تابعی از نحوه کارکرد و تعامل آنها میداند.تمرکز اساسی، نویسنده در سراسر بحث،
معطوف به منطقه خاورمیانه است و به عمد از ذکر تئوریها و نمونههای غرب محور دوری
میگردد تا بخشی از کلاف سردرگم امنیت ملی در کشورهای جهان سوم گشوده شود.
خلاصه ماشینی:
"همچنین تقاضاهای متعددی از دولت میشود که یکی یا ترکیبی از آنها میتواند دولت را تهدید نماید؛افزایش جمعیت، مهاجرتهای غیرقانونی، اختلال در کانون خانواده، سیستمهای ناکارآمد آموزشی، تابلوهای فرهنگی و وجدان کاری؛در پاسخ این تقاضاها، گزینههای بدیل 1 متعددی به جای کاربرد ابزارهای نظامی وجود دارد، از تبلیغات گرفته تا تعدیل سیاست صنعتی؛حال چگونه یک دانشمند یا سیاستگذار بین عوامل و اقدامات، تقدم و یا تأخر در نظر میگیرد؟و پاسخها و واکنشهای دولت در قبال چنین وضع پیچیدهای و در خصوص تبیین یا مدیریت یک مقوله بین المللی چیست؟ دوم-شکلگیری رهیافتی تازه به طور کلی پایان ناگهانی جنگ سرد، ضمن افشای بحران در نظریه روابط بین الملل، رهیافت فکری تازهای را پدید آورد و این امر تحقیق و جستجو برای شناخت یک رهیافت سوم و مرزهای نوین در مطالعات امنیتی را رونقی دوباره بخشید.
حال آیا اهداف تهدیدهای غیر نظامی هم متوجه بقای تمامیت ارضی، رژیم و جامعه است؟چهار متغیر غیر نظامی که در این زمینه قابل توجه هستند عبارتند از: -مشروعیت سیاسی -مدارای قومی-مذهبی -توانمندی اقتصادی -دسترسی به منابع طبیعی حیاتی روشن است که هدف این متغیرها ضرورتا سه مؤلفه تشکیل دهنده دولت(تمامیت ارضی، حکومت و جامعه)نیست.
همچنین وجود برخی منابع طبیعی حساس در مرز مشترک کشورهای همجوار میتواند به ایجاد یا تعمیق بحران کمک کند چرا که یک کشور ممکن است دارای موقعیتی باشد که دست به قطع جریان آن منبع بزند؛برای مثال، سوریه و عراق بر این عقیدهاند سدی که ترکیه تحت عنوان پروژه آناتولی 1 به منظور توسعه مناطق جنوب شرقی خود احداث میکند تهدید بالقوهای برای عرضه آب دجله و فرات به این دو کشور است، یعنی رودخانههایی که در اقتصاد دو کشور سوریه و عراق نقش حیاتی دارند."