خلاصه ماشینی:
"بازماندگان محمد بن اسماعیل برای نجات از تعقیبکنندگان به نقاط مختلف پراکنده شدند و بیشتر آنان به سوریه و ایران بخصوص به خراسان رو آوردند موضوعی که حائز کمال اهمیت میباشد اینست که از این تاریخ به بعد نام و محل اقامت آن کس از ایشان که امامت وی مقبول پیروان بود فقط برای عده معدودی از همرزمان و همراهان وفادار معلوم بوده و دیگر افراد اسماعیلیان حتی اسم امام(مستور)خویش را هم نمیدانستند بهمین جهت تاریخ دوران بعدی اسماعیلیان تا آغاز قرن چهارم هجری به دوره پنهانی(و ستر عربی)معروف است1آنچه درباره امامان مستور میدانیم اندک میباشد حتی نامهای ایشان نیز در منابع مختلف گوناگون است معهذا این وضع مانع از آن نشد که اسماعیلیان سازمان مخفی وسیعی از پیروان فرقه خویش بوجود آورند مبلغان جدی که(داعی)نامیده میشدند تعلیمات این فرقه را تبلیغ و منتشر میکردند و آن هالهء اختفا و اسرارآمیزی که تبلیغات و دعوت اسماعیلی را احاطه کرده بود هوا خواهان و پیروان تازهای را جلب و به دور این فرقه جمع کرد.
یکی از آن دو مانند گذشته پس از مرگ محمد بن اسماعیل اعقاب او را به امامت مستور قبول داشت و بعدها(از آغاز قرن چهارم هجری)پیروان این گروه را اسماعیلیهء فاطمیه نامیدند پیروان شاخه دیگر بر این عقیده راسخ بودند که شمار ائمه نیز مانند پیامبران مرسل نباید از هفت بیشتر باشد و بدین سبب محمد بن اسماعیل امام آخر شمرده میشود،به عقیده این گروه پس از وی امامانی پدید نخواهند آمد و اکنون باید فقط چشمبراه و منتظر ظهور امام هفتم قائم المهدی بود که اندکی پیش از روز قیامت ظهور خواهد کرد این فرقه فرعی که فقط هفت امام را قبول داشت(سبعیه)(هفت امامی)خوانده شد و بعدها در نیمه دوم قرن سوم هجری ایشان را(قرمطیان)نامیدند."