چکیده:
مسئله جغرافیایی سیاسی خزر نیز
مانند موارد مشابه دیگر ابعاد مختلشی
دارد. البته ما هنوز عادت نکردهایم که
هر مسالهای را از زوایای مختلف نگاه
کنیم و بخاطر این نگاه تک بعدی اغلب
نتایجمان نیز نادرست از آب درآمده و
ما را به تصمیمهای نادرست رهنمون
میسازد و در نتیجه این تصمیمگیری های
نادرست به بنبست میرسیم. ما در
مورد انسانها، محیط و غالب مسائل،
ناکامل صحبت میکنیم و آنچه که در
درجه اول جلب توجه مینماید انتقاد
است. بنابراآین باید توجه داشته باشیم
که اولا مسائل مختلف دارای ابعاد
مختلف هستند و ثانیا انتقاد راه خروج
از بنبست است.
درباره دریای خزر و مسائل مربوطه
بنده به این تصمیم رسیدهام که بازگشت
به گذشته و ایرادگیری نسبت به گذشته
مشکلی را حل نخواهد کرد. اگرچه
مطالعه تاریخی عبارت است از پند و
اندرز گرفتن برای آینده و پیدا نمودن
راه آینده. معالوصف، چون در این زمینه حساسیتهایی پیش آمده است، فکر
میکنم که برگشت به گذشته سازنده
باشد. همین که متوجه شدیم علیرغم
واکنشهای منفی راهی را که تاکنون
پیمودهایم، شاید راه درستی نبوده کافی
است و جای خرسندی دارد.
با این حال بنده موافق بحث آن
دسته از همکاران خودم نیستم که فکر
میکنند حقوقمان در دریای زر از
دست رفت. شاید دوستان ما ترجیح
میدهند تااینگونه صحبت کند که
نسبت به حساسیتها و خطراتی که
نسبت به تضبیع حقوق ما وجود دارد
بیشتر جلب توجه شود. ولی من معتقدم
تا این لحظه هیچ چیزی از دست نرفته اما نباید از این واقعیت نیز غافل
ماند که اینک به لبه یک پرتگاه
رسیدهایم که اگر چشم مان را باز نکنیم ممکن است حقوق و منافع ما از دست برود.
خلاصه ماشینی:
"بهطور خلاصه باید گفت پس از فروپاشی شوروی و پیدا شدن جمهوریهای جدید،ما و دیگر همسایگان با مسئله کاملا جدیدی برخورد کردیم:که با این دریا،چه باید کرد؟ نه ادعای ما مبنی بر مشخص کردن تکلیف ما توسط قراردادهای قبلی 1921 و 1940 ادعای درستی بود و نه ادعای جمهوری آذربایجان و قزاقستان مبنی بر اینکه در دوران شوروی پیشین مرز بین ایران و آنها از آستار به حسینقلی کشیده شده بود صحت داشت.
این مرحله اول بود که همه در آن توافق داشته و به این نتیجه رسیدند که این حیطه طبیعی یک دریاچه است ولی میتواند دارای شرایط خاصی باشد و همچنین کشورهای حاشیه نیز میتوانند برخی از مقررات موجود بین المللی را درباره آن در مدنظر قرار دهند.
جمهوری آذربایجان از ابتدا معتقد بوده است که باید منطقه خزر تماما تقسیم شود؛یعنی باید این عرصه را به عنوان دریا در نظر گرفت و سپس آنرا مطابق مقررات بین المللی تقسیم کرد.
البته باید این بحثها به سطح عمومی کشانده شود که به مردم سالاری نیز کمک خواهد کرد،منتها اول باید مورد مطالعه دقیق قرار گیرد و سپس به بحث عمومی گذارده شود؛ یعنی اگر موضوعی که در عرصه عام مطرح میشود مبهم باشد باعث تصورات،ابهامات و سردرگمی مردم میشود.
به عبارت دیگر با انجام کارهای فوق،ما بر سر میز مذاکره با دیگر کشورهای منطقه در شرایط برابر خواهیم بود و در نتیجه قدرت بحث برابر خواهیم داشت و میتوانیم بگوئیم که منطقه مثلا براساس اصول و جزئیات توافق شده باید مشاع باشد یا این که مثلا 20 درصد به ایران برسد و از این طریق میتوانیم پیگیر اهداف و منافع خود باشیم."