چکیده:
تصرف در معنای ظاهری کتاب مقدس (قرآن کریم) و جایگزینی معنایی دیگر که در باطن آن لحاظ
گردیده یکی از دغدغه های مهم اندیشمندان دینی است. علی رغم مخالفت برخی اندیشمندان در فرقه
های مختلف اسلامی، موافقان تاویل دینی به تبیین و توجیه آن پرداخته اند. پرسش تحقیق این است
که: معتقدان به جواز تاویل در قرآن، در جایگزینی معنای باطنی به جای معنای ظاهری چه اموری را باید
مد نظر قرار بدهند. این مقاله با روش توصیفی -تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در صدد است به
بررسی تطبیقی دیدگاه ابن رشد و مولوی پیرامون ویژگی های اهل تاویل بپردازد. یافته های پژوهش
حاضر این است که هر دو اندیشمند به تاویل در متون مقدس معتقد هستند. ابن رشد به عنوان فیلسوف
مسلمان یکی از مهم ترین شرایط اهل تاویل را آشنایی با استدلال عقلی می داند. از سویی دیگر، مولوی
به عنوان عارف مسلمان مهم ترین ویژگی اهل تاویل را سلوک در وادی شهود عرفانی می داند.
To modify of the apparent meaning of the Holy Qur'an and the other semantic substitution that contained in its ventricle, are one of the important concerns of religious scholars. In spite of the opposition of some scholars in various Islamic groups, religious paraphrase advocates have explained and justified it. The question of this research is that: The believers to paraphrase assent in Holy Qur’an in the replacement of the inner meaning rather than the apparent meaning, what issues they should consider. This investigation uses a descriptive-analytical method and with reference to library resources, compares the Ibn Rushd and Mulavi perspectives on the characteristics of the advocators of paraphrase.The findings of this research are that both scholars believe in paraphrase in Holy texts. Ibn Rushd as a Muslim philosopher, considers one of the most important conditions of the advocators of paraphrase to be familiar with intellectual reasoning. On the other hand, Mulavi as a Muslim mystic, considers the most important characteristics of the advocators of paraphrase as a way of mystical intuition.
خلاصه ماشینی:
سـوالي اصلي پژوهش ايـن اسـت کـه ابـن رشـد١و مولـوي٢ دربـاره ويژگـي هـا و بايسـته هـاي اهـل تاويـل چـه ديـدگاهي دارنــد؟ در ايــن پــژوهش کــه بــا روش توصــيفي تحليلــي و بــا توجــه بــه منــابع کتابخانــه اي در چــارچوب متــون مربوط به دو انديشمند نگارش گرديد، تطبيق آراء اين دو متفکر مورد بررسي قرار گرفته است .
بنـابر ايـن ، نوشـته مسـتقلي کـه ديـدگاه ابـن رشـد و مولـوي را بـه صـورت تطبيقـي دربـاره ٢ ويژگي هاي کـارکردي و شـناختي اهـل تاويـل در متـون مقـدس مـورد بررسـي داده باشـد، مشـاهده نشـده و ايـن مساله داراي سابقه نمي باشد.
٣-٤-حدود تأويل يکي از هشـدارهايي کـه ابـن رشـد بـه اهـل تاويـل وارد مـي کنـد، عـدم ورود در بخشـي از آمـوزه هـاي دينـي است که جزء مبادي دين اسـت .
٢-٥-مخاطبان خاص يکي از تاويل هاي مهم کـه مـورد تاييـد مولـوي مـي باشـد و ديگـر عارفـان نيـز بـه آن معتقـد هسـتند، تاويـل بـاطني اشـراقي اسـت .
مولـوي بـه اهـل تاويـل توجـه مـي دهـد کـه معنـي قـرآن را از خود قرآن فرا بگير و نيز از کسي که به قرآن مجسم تبديل شده است : معني قرآن ز قرآن پرس و بس وز کسي کاتش زدهست اندر هوس پيش قرآن گشت قرباني و پست تا که عين روح او قرآن شدهست (مولوي، ١٣٧٣: ٧٦٩) بـديع الزمـان فروزانفـر در ايـن بـاره کتـاب مثنـوي معنـوي را نيـز ماننـد قـرآن کـريم مـي دانـد کـه بايـد بـا خودش تاويل گـردد.
يکـي از مهـم تـرين نکتـه هـايي کـه ابـن رشـد و مولـوي بـر آن تاکيـد مـي کننـد، ضـرورت تاويـل در برخي ظواهر قـرآن کـريم اسـت .