چکیده:
شعر و موسیقی، زبان دل و احساساند. شعر تسلّیبخش ناکامیها و موسیقی مونس و غمخوار دوران تنهایی و سختیهای بشر بوده است. تصنیف، تلفیق ماهرانة این دو هنر است؛ بهگونهای که بر دل مخاطب اثری شگرف داشته باشد. در این پژوهش سعی بر این است که این موضوع در ادب فارسی از آغاز تا مشروطیّت بحث و بررسی شود و معانی و مفاهیم مختلف آن در طی دورههای تاریخی و نمونههایی از چهرههای برجستهای که به این مقوله پرداختهاند، نقل و تبیین گردد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی و بر مطالعات کتابخانهای استوار است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تصنیفسرایی در تمامی دورههای حیات ایرانیان وجود داشته است؛ زیرا بهطور مستقیم با آمال و عواطف اقوام ایرانی مرتبط بوده و درونمایة اصلی زبان ملّی ما را رقم زده است. تصنیف از قرن دهم به بعد رواج بیشتری یافت و در دورة مشروطیّت با شاعرانی چون عارف و ملکالشّعرا و... به اوج رسید.
Poems and music are the languages of heart and emotions. Poems have been as comforts of failures and music has been the companion of loneliness and humans’ hardships. Ballad is a skillful combination of both; in a way to have significant influences on the audience’s heart. This study investigates this issue in Persian literature from dawn to Constitutional Revolution and explains and clarifies its various meanings and notions during historical eras. In addition, it represents some renowned figures in this respect. The methodology in this study is descriptive-analytical and it is based on library research. The findings show that ballad has always existed within Iranian lives since it is connected with ambitions and emotions of Iranian tribes. Moreover, it has made the main essence of our national language. From tenth century onward, ballad became more pervasive and during constitutional era, it received its apex with the advent of poets such as Aref and Malek osh-Shoa’ra.
خلاصه ماشینی:
3-1- پیشینة تحقیق دربارة تصنیف تحقیقاتی انجام گرفته است که راهگشای پژوهش حاضر بودهاند؛ از جمله: «تصنیف چیست؟» از حسینعلی ملّاح، «ویژگیهای سبکی تصنیف» از غزال مهاجریزاده، «نگاهی به تحوّل تصنیف و ترانه و سرود در ایران» از هادی میرزا نژاد موحّد و «خصوصیّات و تحوّل تصنیف» از منیبالرّحمن ترجمة یعقوب آژند؛ همانگونه که مشاهده میشود با وجود آن جستارها، تا آنجا که نگارنده بررسی کرده است، تاکنون هیچ بحث مبسوط و بهسامانی دربارة سیر تصنیف در شعر از آغاز تا نهضت مشروطه صورت نگرفته است؛ بنابراین نیاز به پژوهش بیشتر در این زمینه ضروری مینماید.
در دورة سلجوقیان (429- 590 هجری) نیز شعر و موسیقی جایگاهی داشته است و موسیقی مذهبی در این دوره مرسوم شد.
نوع خاصّی از تصنیف دارای ارزش هنری بالا، ساختة استادان موسیقی به نام «کار و عمل» در دورة قاجار رواج داشت که گاه مقصود از ساختن آنها نمایش دادن مقام یا بیشتر گوشههای هر دستگاه یا آواز در متن اجرای کار و عمل بود (مستوفی، 1388: 297).
1-1-2- تصنیف در شعر به کلامی گفته میشود که به نحوی با موسیقی همراه باشد و خود به سه بخش سرود، چامه و ترانه تقسیم میشود: سرود: در زبان فارسی سابقهای دیرینه دارد و ریشههای آن به دورة شعر هجایی ایران باستان، بهویژه عصر ساسانیان میرسد که توسّط موسیقیدانانی نظیر باربد و نکیسا در بزرگداشت شاهان و موبدان و یا برای ترنّم در آتشکدهها ساخته میشده است.