چکیده:
سوال اصلی پژوهش حاضر این است که ساختارهای سیاسی – فرهنگی دولت صدام چگونه باعث ظهور و گسترش خشونت در عراق پس از صدام گشته است؟ فرضیه پژوهش به این نکته اشاره میکند که کنش گروههای خشونتگرایی که در قالب اقدامات رادیکال و افراطی در جامعه عراق مشاهده میگردد، ریشه در ساختارهای استبدادی و فراگیر دولت صدام دارد. برای پاسخ به سوال پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و مفهوم تعیّن چند جانبه آلتوسر استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد دولت صدام برای بازتولید قدرت خود از دو دستگاه سرکوب گر دولت و ایدئولوژی حزب بعث استفاده نموده است. این کار باعث گردید شهروندان عراقی در فضایی آکنده از ترس و دلهره به سوژههای منفعل و ناخودآگاه تبدیل شوند که چارهای جز تبعیت از ایدئولوژی غالب نداشتند. سوژهها در حکومت صدام چنان با حزب بعث و ایدئولوژی آن عجین گشتند که نه تنها به پروسه بازتولید قدرت بعثی یاری رساندند؛ بلکه روش بازتولید آن را که عمدتا از طریق خشونت انجام میپذیرد درونی کردند. این درونی شدن خشونت به همراه عقدههای فروخورده سرکوب در دوران صدام موجب گردید تا کنش شهروندان عراقی در دوران پساصدام شکل خشن به خود گیرد.
The main question of this research is how the political and cultural structures of Saddam government caused rise and spread of violence in the post- Saddam Iraq? Research hypothesis refers to this point that action of the violent groups who is seeing in form of radical and extremist actions in Iraq society is rooted or derived of the tyranny and autocratic structures of Saddam government. For answering to this question is used the description and analytical method and over-determination concept of Althusser. Findings of the research show that Saddam government in order to reproduction of its power used two oppressive machine and ideology of Ba'athist party. So, this act forced Iraqi citizens have become a Passive and unconscious subject in an environment joint Saddam of fear and apprehension.so these citizens have no remedy or alternative but obedience of the dominant ideology. The subjects in Saddam state have become so enthusiastic with Ba'athist party and its ideology Saddam than not only helped the project of power reproduction of baas party but also internalized the way of the reproduction of power that it mostly is dine through violence. This internalization along ton drowned or crumbling complexes of oppression in Saddam era led to action of Iraqi citizens in Saddam era has taken form of violence.
خلاصه ماشینی:
سؤال اصلی پژوهش این است که سـاختارهای سیاسـی – فرهنگـی دولت صدام چگونه باعث ظهور و گسـترش خشـونت در عـراق پـس از صـدام گشـته است ؟ طبق فرضیه پژوهش کنش گروه های خشونت گرایی که در قالب اقدامات رادیکال و افراطی در جامعه عراق مشاهده می گردد، ریشـه در سـاختارهای اسـتبدادی و فراگیـر دولت صدام دارد؛ به گونه ای که دولـت صـدام بـرای بازتولیـد قـدرت خـود از طریـق ایدئولوژی بعثیسم و نهادهای سرکوب ، به نهادینه سازی خشونت و ترس در ناخودآگـاه افراد پرداخت و افراد و گروه ها خشونت را در جهان بینی ، اعمال و مناسک خود درونـی کردند و با بروز خلاء قدرت مرکزی در جامعه و فعال شدن گسلهای سیاسـی، قـومی و مذهبی در عراق این خشونت خود را علنی کرد.
به عقیدۀ نویسندگان اگرچه دلایل فوق برای بروز خشونت و تـرور در خاورمیانـه و به ویژه عراق می تواند بخشی از پاسخ را با خود به همراه داشته باشد امـا قطعـاً کامـل و جامع نیست و به ویژه اینکه در پژوهش های فوق بـه نقـش حـزب بعـث و ایـدئولوژی بعثیسم و چگونگی نهادینه شدن خشونت در ساختارهای ذهنی شهروندان عراقی کمتـر پرداخته شده و بیشتر دولت ملت سازی ناقص و پیامـدهای آن بـه عنوان علـل خشـونت ١٥٦ مورد تحلیل قرار گرفته است .