چکیده:
هدف پژوهش تدوین مدل ساختاری ناسازگاری تحصیلی بر اساس بی عدالتی آموزشی، فرسودگی، فریبکاری تحصیلی وعدم خود کارآمدی دانشجویان بود. روش پژوهش همبستگی در قالب الگوسازی مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال تحصیلی97-1396بود . ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه عدالت آموزشی گل پرور(1389) فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1998)، فریبکاری تحصیلی گل پرور (1389) پرسشنامه خودکارآمدی اون و فرامن (2001)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(1984) بود. داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار آماری AMOS تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل معادلات ساختاری روابط بین بی عدالتی آموزشی، عدم خودکارآمدی، فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در تبیین ناسازگاری تحصیلی از برازش مناسب برخوردار است.همچنین روابط غیر مستقیم بین متغیرهای مذکور در مدل نیز مورد تایید قرار گرفت. این یافته ها حاکی از آن است که کنترل بی عدالتی آموزشی، می تواند گام موثری در جهت کاهش فرسودگی، فریبکاری ، عدم خودکارآمدی و ناسازگاری تحصیلی باشد.
The purpose of this study was to develop a structural model of academic maladjustment based on educational injustice, burnout, academic deception and lack of self-efficacy. The research method was correlation in the form of structural equation modeling. The statistical population consisted of all students of Bu Ali Sina University in Hamadan in the academic year 1396-97. Measurement tools included Golparvar Educational Justice Questionnaire (2010), academic burnout of Bresu et al. (1998), Golparvar Academic Satisfaction Questionnaire (2010), Eun & Freeman Self-efficacy Questionnaire (2001), Baker and Seriak Academic Adaptation Questionnaire (1984). Research data were analyzed using structural equation modeling through AMOS statistical software. The results showed that the structural equation modeling of the relationships between educational injustice, inefficiency, burnout and academic deception has a good fit in explaining academic maladjustment. These findings suggest that controlling educational injustice can be an effective and useful step in reducing burnout, deception, inefficiency, and academic maladjustment.
خلاصه ماشینی:
واژه های کلیدی: بیعدالتی آموزشی ، خودکارآمدی، فرسودگی تحصیلی، فریبکاری تحصیلی ، ناسازگاری تحصیلی مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتری رشته روان شناسی تربیتی دانشگاه بوعلی سینای همدان است .
یافته ها فرضیه اصلی این پژوهش بررسی نیکویی برازش مدل معادلات ساختاری روابط بین بیعدالتی آموزشی ، عدم خودکارآمدی، فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در تبیین ناسازگاری تحصیلی است .
(به تصویر صفحه مراجعه شود) به طورکلی با استفاده از نتایج به دست آمده از جدول ٣، میتوان چنین نتیجه گرفت که با توجه به سطوح معناداری کمتر از ٠/٠٥ و ضرایب رگرسیونی استاندارد و غیراستاندارد، کلیه مسیرهای مستقیم مدل معنادار هستند؛ بنابراین مدل معادلات ساختاری روابط بین بیعدالتی آموزشی، عدم خودکارآمدی، فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در تبیین ناسازگاری تحصیلی از برازش مناسب برخوردار است .
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتیجه گیری بر اساس نتایج به دست آمده ، مدل معادلات ساختاری روابط بین بیعدالتی آموزشی ، عدم خودکارآمدی، فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در تبیین ناسازگاری تحصیلی از برازش مناسب برخوردار است .
Explaining the role of perceptual mediation of organizational justice in the relationship between regulatory encroachment and innovative self-efficacy of Shiraz University of Medical Sciences staff.
Investigating the relationship between academic burnout and self- efficacy, educational efficiency and academic motivation of Ghom University of Medical Sciences students.