چکیده:
هدف کلی پژوهش تبیین مفهوم برنامهدرسی دگرگون شونده با نظر به کاربرد آن در توسعه خلاقیت دانشآموزان در نظام آموزشی ایران در سال 1398 بود. در این مطالعه از روش پژوهش کیفی از نوع کاوشگری فلسفی انتقادی استفاده شد. حوزه پژوهش شامل کتب، کلیه مقالات و منابع علمی در دسترس چاپی و دیجیتالی مرتبط با برنامهدرسی دگرگونشونده از سال 1979 تا 2019 بود. در این پژوهش از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. بررسی متون و اسناد مرتبط با برنامهدرسی دگرگون شونده به صورت تدریجی انجام شد و تا اشباع نظری ادامه یافت. با بررسی 3 مقاله و 10 فصل از کتب مختلف اشباع نظری محقق گردید. با استفاده از «ابزار بررسی مستندات» اطلاعات جمعآوری شد. در گام اول و دوم با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی نظام مقوله بندی استقرایی و کدگذاری موضوعی و در گام سوم پژوهش با استفاده از روش تأملی دادهها تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد برنامهدرسی دگرگون شده دارای شش مفروضه اصلی همایند و همبسته است. مقایسه مفروضات برنامهی درسی دگرگون شونده بر اساس معیار خلاقیت نشان داد که ضمن همایندی ابعاد آن، برنامهی درسی به عنوان کیهان شناسی، خلاقیت داستانی، برنامهی درسی به عنوان پیچیدگی، تحمل ابهام، برنامهدرسی بعنوان گفتگو، تلفیق تفکر عقلانی و تفکر روایتی، برنامهدرسی بعنوان کورره، «شدن»، برنامهدرسی بعنوان اجتماع، روابط و برنامهدرسی بعنوان مجموعه تجارب یادگیری دانشآموزان، همگامی پیشینی و برآمدنی بودن را مورد تأکید قرار داده و در بهبود خلاقیت مؤثرند. برنامهدرسی دگرگونشونده از قبل معین نیست بلکه یک واقعیت دگرگون شونده و تحولی است.
The aim of this study is explaining the concept of a transformative curriculum in order to Critique the education curriculum of Iran in 2019. In this study, qualitative research method of critical philosophical inquiry was used. The field of research has consisted of books, all articles and scientifically available print and digital resources related to the transformative curriculum from 1979 to 2019. Purposeful sampling method was used and the review of texts and documents related to the transformative curriculum was performed gradually and continued until theoretical saturation. By reviewing three paper and 10 chapters from different books, theoretical saturation was achieved. Information was collected using the "Document Review" tool. In the first and second steps, data were analyzed using the qualitative content analysis method of inductive categorization and thematic coding, and in the third step, the research was analyzed using the reflective method of data. The findings show that the transformed curriculum has six main assumptions: homogeneous and correlated. Comparing the assumptions of the changing curriculum based on the criterion of creativity showed that while converging its dimensions, curriculum as cosmology, fiction creativity, curriculum as complexity, tolerance of ambiguity, curriculum as dialogue, integration Rational thinking and narrative thinking, curriculum as a course, "becoming", curriculum as a community, relationships and curriculum as a set of students' learning experiences emphasize the antecedent and outstanding synchronization and are effective in improving creativity. The transformative curriculum is not predetermined, but a transformational reality.
خلاصه ماشینی:
مقایسه مفروضات برنامه ی درسی دگرگون شونده بر اساس معیار خلاقیت نشان داد که ضمن همایندی ابعاد آن ، برنامه ی درسی به عنوان کیهان شناسی، خلاقیت داستانی، برنامه ی درسی به عنوان پیچیدگی، تحمل ابهام ، برنامه درسی به عنوان گفتگو، تلفیق تفکر عقلانی و تفکر روایتی، برنامه درسی به عنوان کورره ، «شدن »، برنامه درسی به عنوان اجتماع ، روابط و برنامه درسی به عنوان مجموعه تجارب یادگیری دانش آموزان ، همگامی پیشینی و برآمدنی بودن را مورد تأکید قرار داده و در بهبود خلاقیت مؤثرند.
نتایج پژوهش گنگ ٢ (٢٠١٥) که به نقش برنامه درسی دگرگون شونده در آموزش ادبیات انگلیس و آمریکا پرداخته است ، نشان داد که برنامه درسی دگرگون شونده موردنظر دال در زمینه برنامه درسی به دلیل اینکه ابزارهای ارزیابی جدیدی ارائه میکند همخوانی مناسبی با الزامات عصر جدید دارد و راهنماییهایی برای آموزش پویاتر ادبیات فراهم میآورد و مهارت های زبانی و تفکر خلاقانه را توسعه میدهد.
با اذعان به اینکه در نظام آموزشی ما، خلأهایی جدی در زمینه خلاقیت ازجمله تفکر تقلیدی و قالبی در دانش آموزان ، تأکید بر حیطه شناختی و روش های منفعلانه به جای روش فعال در فرایند یاددهی-یادگیری (صالحی، ١٣٩٥)؛ به نظر میرسد برنامه درسی دگرگون شونده پیوندی اساسی با خلاقیت در نظام آموزشی ایجاد کند.
هدف این پژوهش تبیین مفهوم برنامه درسی دگرگون شونده با نظر به کاربرد آن در توسعه خلاقیت دانش آموزان در نظام آموزشی ایران است .
در برابر این چالش ها نظام آموزشی بایستی برنامه های درسی دگرگون شونده را که رابطه ای اساسی با فرایند خلاقیت و تفکر انتقادی دارد عملی کند.