چکیده:
در زبان فارسی دو ترجمه مهم از هزار و یک شب صورت گرفتهاست که نخستین ترجمه را عبداللطیف تسوجی انجام دادهاست و ترجمهی دیگر متعلق به ابراهیم اقلیدی است. با مقایسهی این دو ترجمه تفاوتهایی تفاوت در آغاز و خاتمهی کتاب، شیوههای داستانپردازی، مسائل اندیشگانی و اعتقادی و ترتیب و عنوان داستانها دیدهمیشود. مهمترین دلیل پدیدآمدن اختلاف میان دو ترجمه را میتوان به سبب نسخههای اساسی دانست که دو مترجم برای کار خویش برگزیدهاند. نسخهی اساس تسوجی در ترجمه ظاهرا نسخهی بولاق 1 بوده است، در حالی که نسخهی اساس اقلیدی، بولاق 2 و کلکته و بروسلاو بوده است؛ البته اقلیدی در تصحیح خود از ترجمهی فرانسوی و انگلیسی هزار و یک شب نیز استفاده کردهاست. نکتهی دیگری که موجب تمایز این دو ترجمه شدهاست، برخاسته از نوع نگاه مترجمان به متن حکایتهاست. تسوجی در ترجمهی خود در پی آن بودهاست که پیرنگ اصلی حکایت را بیاورد و توجه چندانی به فضاسازی نداشتهاست؛ در حالی که اقلیدی در ترجمهی خود، عنصر توصیف را به صورت جدی مورد توجه قرار دادهاست و همین امر موجب طولانیتر شدن متن حکایتها و ایجاد تفاوت میان دو ترجمه شدهاست.
The book One Thousand and One Nights is among the most important ancient books of fable and parable which has been of interest for a long time and various translation of which exist. There are two main translations of the book to Persian, the first by Abdollatif Tasuji and the second by Ebrahim Eghlidi. Comparing the two translations reveals difference in the opening and closing of the book, story-telling techniques, orientation of though and faith, and the sequence and title of the stories. The choice of original principal texts the translators based their translations on can be considered as the most important reason for such differences. The original principal text for Tasuji was apparently Bulaq’s 1st ed., while Eghlidi based on his translation of Bualq’s 2nd ed., Calcutta’s ed., and Burslaw’s ed. Eghlidi also drew on the French and English translations of One Thousand and One Nights. Another reason for such a difference was the different approach of the translators towards the stories. Tasuji has tried to include the main plot of the stories and has not paid much attention to the setting in his translation, while Eghlidi has paid close attention to descriptions in his translation, resulting in lengthier stories and differences with Tasuji’s translation.
خلاصه ماشینی:
اقليدي در ترجمۀ خود سه نسخه را اساس کار قرار داده و به جاي آنکه مانند تسوجي صرفا ترجمه کند، به تحقيق و ترجمۀ انتقادي و مقايسۀ نسخ نيز پرداخته و از نسخه هاي غيرعربي جان پين و ريچارد فرانسيس برتون ٢ به انگليسي، ترجمۀ ماردروس ٣ به فرانسوي، ترجمۀ مَثرز٤ به انگليسي و نسخۀ فرانسوي گالان نيز استفاده کرده است (اقليدي، ١٣٩٣: ١/ مقدمه ، بيست ودو).
در برگردان اقليدي، چون محوريت داستان با شهريار است ، پس از آنکه دو برادر سرگذشت دختر و عفريت را ميشنوند، تصميم ميگيرند به شهر خود بازگردند و ديگر از شاه زمان سخني به ميان نميآيد؛ اما در برگردان تسوجي، به صورت کوتاه و در يک جمله گزارشي از وضعيت شاه زمان به خواننده داده ميشود: «شاه زمان تجرد هميگزيده از علايق و خلايق دور هميزيست » (تسوجي، ١٣٩٥: ٢١).
تفاوت ديگر در بخش آغازين اين است که در ترجمۀ اقليدي، وزير هنگام بيان حکايت براي شهرزاد، وارد متن ميشود و دخترش را به صورت مستقيم خطاب قرار ميدهد؛ ولي در ترجمۀ تسوجي، اين موضوع ديده نميشود: وزير گفت : بازرگان با شنيدن سخن خروس و سگ ، عقل و خردش را بازيافت و تصميم گرفت زن را ادب کند.
در ترجمۀ اقليدي، وزير براي آنکه دخترش را از رفتن به بارگاه شهريار برحذر دارد، اين حکايت را بيان ميکند و عقيده دارد که بايد با دخترش همان رفتاري را بکند که بازرگان با زنش کرد تا زن از گفتۀ خود پشيمان شد: «آن گاه وزير به دختر خود شهرزاد چنين گفت : به گمانم بايد با تو آن گونه رفتار کرد که بازرگان با همسر خويش کرد» (اقليدي، ١٣٩٣: ١/ ١٠).