چکیده:
رقابتهای قبیلهای، انتخاب رهبر مذهبی و تعصب به مذهب مالکی، آغازگر حرکت مرابطین در قرن پنجم هجری در مغرب اقصی بود. مرابطین پس از دستیابی به حکومت، به منظور بقاء و توفیق بر مخالفان داخلی، نیازمند اتخاذ سیاستهای داخلی متناسب با موقعیت خود بودند. آنها توانستند از ظرفیت فقهای مالکی به صورت فراگیر در ساختار حکومتی، از جمله نهاد قضاوت بهره ببرند. این مقاله با در نظر گرفتن التزام مرابطین به مذهب مالکی در اداره کشور و بکارگیری آن، در پی بررسی این مسأله است که آنها در سیاستهای داخلی، از جمله امور اداری، اقتصادی، نظامی و فرهنگی چگونه از مذهب بهره بردند؟ یافتههای پژوهشی، نمایانگر تعصب مذهبی مرابطین در سیاستهای داخلی و عدول از مواضع مذهبی است. مرابطین با تعظیم در مقابل خلافت عباسی و کسب مشروعیت و نیز اخذ مجوز دینی از فقهاء، مخالفان را به اتهام ارتداد از میان برداشتند.
Tribal rivalries, the election of a religious leader, and fanaticism to Mālikī's religion initiated Al-Murābiṭūns movement in the 5th century AH in Morocco. After gaining power, Al-Murābiṭūns needed to adopt domestic policies proper to their position to survive and succeed over domestic opponents. They were able to use Mālikī's jurists’ capacities comprehensively in government structure, including the judiciary. This article by considering Al-Murābiṭūns commitment to Mālikī's religion in the administration of the country seeks to consider how they used religion in domestic policies including administrative, economical, martial, and cultural affairs. Research findings indicate Al-Murābiṭūn religious fanaticism in domestic policies and shift away from religious positions. Al-Murābiṭūn eliminated the opponents by the accusation of apostasy by bowing to the Abbasid caliphate and gaining legitimacy as well as gaining religious approval from the jurists.
خلاصه ماشینی:
در سال ٤٢٧ صنهاجه و در رأس آن جداله بـه رهبـري نظـامي يحيـي بـن ابـراهيم ، رهبري مذهبي عبدالله بن ياسين و با توصيه ابوعمران فاسـي از فقهـاي مطـرح مـالکي تلاش هاي خود را براي براندازي زناتيان آغاز کردند (ابن ابي زرع ، ٧٨).
با توجه به التزام مرابطين به مذهب مالکي در زمان شکل گيري و نيز اداره کشور، اين مقاله در پي پاسخ به اين پرسش است که آنها در سياست هـاي داخلـي خـود، بـه چـه شکلي از مذهب مالکي بهره بردند؟ منظور از سياست داخلي، راه و رسـم حکومـت و کاربرد قدرت در تمام اموري است که در قلمرو اختيارات دولـت و نهادهـاي سياسـي قرار دارد (آشوري، ٢١).
مرابطين که بر پايه اصـلاح دينـي و با شعار امر به معروف و نهي از منکر و جهـاد مسـلحانه سـر برآوردنـد، بـراي کسـب مشروعيت مذهبي و توجيه عقلي اعمال خود نياز داشتند خود را تابع خلافـت عباسـي معرفي کنند، تا به اين ترتيب در محدوده مذهب سني، حاکميـت شـان از جانـب مـردم مورد تأييد قرار گيرد، چه موفقيت در اين زمينه موجب توفيق در سياست هاي داخلي و خارجي ميشد.
مرابطين اوليه بـا ايـدئولوژي و تعصـب مـذهبي کـه حاصـل تعليمات در رباط بود و تعصبي که به مذهب مالک در مغرب وجود داشـت بـه ميـدان آمدند اما رفته رفته زماني که دولت يوسف بن تاشفين به سمت تشکيلاتي شـدن پـيش رفت و اين موضوع حتي در سيستم نظامي آنان جريان يافت ، از باورهاي مذهبي پيشين فاصله گرفتند.