چکیده:
حدیث، پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت دین اسلام شمرده میشود. از اینرو مطالعه احادیث برای شناخت آموزههای اسلام در مقوله زیبایی، هنر و بازشناسی وضعیت هنر در روزگار نخستین اسلامی ضروری است. با این همه، در پژوهشهای حوزه هنر کمتر به حدیث توجه میشود. برای استفاده مطلوب از احادیث ابتدا باید به محدودیتها و موانعی که پیش روی پژوهشگر هنر است توجه کرد. پرسش اصلی مقاله این است که پژوهشگر تاریخ هنر دوره اسلامی برای استفاده از احادیث با چه موانع و محدویتهایی روبرو است؟ در این بررسی نشان داده شد که تاریخنگار هنر دوره اسلامی به سبب تفاوت افق معاصر با افق بیان و تدوین احادیث و اقتضائات متفاوت این دو جهان، مسئله تاریخگذاری و اعتبارسنجی احادیث مرتبط با هنر، مسئله فهم واژگان مرتبط با هنر در زمینه سدههای نخستین اسلامی و تفاوت زبان تصویر با زبان نوشتار و تاثیر آن بر استفاده از احادیث در بازسازی جهان هنری سدههای نخستین اسلامی با مشکلات و موانع جدی روبرو است. از این رو پژوهشگر هنر دوره اسلامی بایستی با آگاهی از محدویتهای پیشرو به سراغ احادیث برود تا به برداشتها و تحلیلهای اشتباه و سطحی دچار نشود.
Ḥadīth is considering as the most important source to know the religion of Islam after the Quran. Therefore, studying Ḥadīths is necessary to know Islam teachings in respect of beauty, art and recognizing art condition in the early Islamic period. However, little attention is paid to Ḥadīth in art studies. For having the most out of Ḥadīths, obstacles and restrictions confronting the art researcher should be considered first. The main question of the article is that what are the obstacles and restrictions confronting the Islamic art history researcher for using Ḥadīths? In this study, it was indicated that Islamic art historiographer confronts serious problems and obstacles due to differences between the contemporary horizon and the horizon of Hadiths expression and compilation and different requirements of these two worlds, the issue of dating and validity assessment of Ḥadīths regarding art, the issue of understanding vocabulary regarding art in the first centuries of Islam, and visual language differences with written language and its influence on using Ḥadīths in the reconstruction of early Islamic centuries artistic world. Thus, the Islamic art researcher should go to Ḥadīths with the knowledge of leading restrictions not to have misconceptions and superficial analysis.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلي مقاله اين است که پژوهشگر تاريخ هنر دوره اسلامي براي استفاده از احاديث با چـه موانـع و محدويت هايي روبرو است ؟ در اين بررسـي نشـان داده شـد کـه تـاريخ نگـار هنـر دوره اسلامي به سبب تفاوت افق معاصر با افق بيان و تدوين احاديـث و اقتضـائات متفـاوت اين دو جهان ، مسئله تاريخ گذاري و اعتبارسنجي احاديث مرتبط بـا هنـر، مسـئله فهـم واژگان مرتبط با هنر در زمينه سده هاي نخستين اسلامي و تفاوت زبان تصوير بـا زبـان نوشتار و تأثير آن بر استفاده از احاديث در بازسازي جهان هنـريِ سـده هـاي نخسـتين اسلامي با مشکلات و موانع جدي روبرو است .
از سال ١٨٥٩م که هانري لاووآ اين مسئله را مطـرح کرد که ممنوعيـت تصـويرگري ريشـه در حـديث دارد و نـه قـرآن ( The‘Creswell, ١٦٠ ,’Lawfulness of Painting in Early Islam)، تقريبــاً در اغلـب نوشـته هــاي پژوهشگران اروپايي و آمريکايي در بحث از تصويرگري در اسلام ، بـه احاديـث اشـاره ميشود (براي کتاب نامه آثار چاپ شده در اين موضوع تا پيش از سال ١٩٤٦ بنگريد به : ١٦٠-١٥٩ ,ibid؛ براي مطالعـات جديـدتر نيـز: ٢٠-١٥ /١ ,Sinclair؛ بـراي نمونـه آثـار عالمان مسلمان در اين موضوع با تکيه بر حديث بنگريد به : عماره ، ١١٧-١٣٠؛ جباران ، ٨٤ به بعد؛ اعرافي، ٣٥ به بعد).
از سوي دي گر با اينکه نام بسياري از اشياي زندگيِ روزمره و آثار هنري مربـوط به سده هاي نخستين اسـلامي در مطـاويِ احاديـث آمـده اسـت ( Blair; Bloom, The ٢٩٢ /٣ ,٨٢ & ٢٥ /٢ ,Grove Encyclopedia of Islamic Art and Architecture) ولي در خود حديث کمتر درباره کيفيت و مشخصات اين اشيا توضيحي داده ميشود و تنها به ذکر نامي از پارچه اي يا لباسي و مانند آن اکتفا شـده اسـت .