چکیده:
کشور عراق در سال 1921م، بر اثر تحولات جنگ جهانی اول و دخالت مستقیم استعمار به استقلال رسید. در آن دوره قدرت در دست ناسیونالیستهای سنی منادی وحدت عربی بود. مسئله اصلی پژوهش این است که ناسیونالیسم عربی چه تاثیری بر گسترش شکافهای اجتماعی جامعه عراق گذاشت؟ فرضیه پژوهش این است که عامل اصلی گسترش شکافهای اجتماعی در عراق، پذیرش ناسیونالیسم عرب از سوی حاکمان عراق و تلاش آنها برای همگونسازی جامعه در ناسیونالیسم عربی بود. این پژوهش با تحلیل اطلاعات کتابخانهای نشان میدهد که از آغاز تاسیس حکومت در عراق اقلیت سنی منادی ناسیونالیسم عرب بهتدریج بر ساختار حکومت، قدرت و جامعه مسلط شدند. حاکمان عراق برای غلبه بر مشکل هویتی به دنبال جذب سایر گروههای قومی-مذهبی در ناسیونالیسم عرب برآمدند. درنتیجه کردها تحت تاثیر سیاست عربی کردن (تعریب) قرار گرفتند و شیعیان به بهانه عدم تعهد به ناسیونالیسم عربی از قدرت کنار گذاشته شدند. سیاستهای حکومت در برابر هویت قبیلگی نیز بر مشکلات جامعه افزود. همچنین توجه به باستانگرایی برای غلبه بر مشکل هویتی جامعه بر شکافاجتماعی جامعه عراق افزوده است.
Iraq was established in 1921 as a result of World War I changes and direct interference of colonization. At that time, the authority was possessed by the Sunni nationalists who were supporters of Arab unity. The main question of the study is that how did Arab nationalism affect the expansion of Iraq social gaps? The hypothesis of the study is that the main factor affecting the expansion of Iraq social gaps was Iraq rulers’ acceptance of Arab nationalism and their attempt to assimilate the society within Arab nationalism. This study by analyzing library data indicates that from the beginning of establishing the government in Iraq, the minority group of Sunni, who were supporters of Arab nationalism, gradually dominated the structure of the government, authority, and society. In order to overcome identity problems, Iraq rulers attempted to attract other ethnic-religious groups in Arab nationalism. Consequently, Kurds were influenced by Arabization policy and Shi'ites were put aside from power under the excuse of lacking commitment to Arab nationalism. Government policies regarding tribal identity also added to problems of society. Attention to archaism for overcoming the identity problem of society has also increased Iraq social gap.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش بـا تحليل اطلاعات کتابخانه اي نشان ميدهد که از آغاز تأسيس حکومت در عـراق اقليـت سني منادي ناسيوناليسم عرب به تدريج بر ساختار حکومت ، قدرت و جامعه مسلط شدند.
در اين دوره تلاش شد تا با ايجاد هويت باستاني در ميان مردم عراق ، شکاف هاي اجتماعي ترميم شود.
از مهم ترين اين پژوهش ها ميتوان به موارد زير اشاره کرد: «فرآيند ملت - دولت سازي، شکل گيري هويت ملي و بازسازي در عـراق » غرايـاق زنـدي (١٣٨٩)، «دولت ملت سازي بين المللي و خشونت سياسي در عراق جديـد» سـميعي اصـفهاني و نوروزي نژاد (١٣٩٢)، «بنيان هاي جامعه شناسي گسسـت در امنيـت ملـي عـراق نـوين » پيرسلامي و همکاران (١٣٩٦)، «آسيب پـذيريهـاي امنيتـي عـراق در حـوزه سياسـي ـ اجتماعي» زارعان و همکاران (١٣٩٧)، «شکاف هاي اجتماعي عراق و تأثيرهـاي آن بـر سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران با محور بحران ٢٠١٤» مرادي کلارده و سيمبر (١٣٩٥)، «درآمدي بر جامعه شناسي سياسي خاورميانه » سـردارنيا (١٣٩٢)، «تحليلـي بـر سياست گذاري امنيت ملي عراق » عبدالزهراء (١٣٩٥)، «جامعه شناسي امنيت ملي عراق » گلچين و اميري مقدم (١٣٩٧).
اگـر هويت ملي شامل تمام قوميت هاي عراق ميشد شـرايط بـه بحـران نمـيانجاميـد، امـا دخالت مستقيم استعمار در ترسيم مرزهـاي عـراق موجـب شـکل گيـري شـکاف هـاي اجتماعي و به قدرت رسيدن عرب هاي سني و ناسيوناليسم عربي شد.
در عوض سران شيعي (بيشتر شيعيان جزئي از کنفدراسيون هاي قبيلـه اي جنوب بودند) نيز نسبت به اقليت حاکم بياعتماد بودند، چرا که دولـت -ملـت سـازي اساساً يک پروژه سني و عراق کشور سنيها بود (٧٢ ,Dawisha, Iraq).
هدف حکومت اين بود تا همه مردم عراق اعم از کرد، سني و شيعه را وارثان تاريخ افتخارآميز باسـتاني عـراق بداند (٢٧-٢٦ ,Others, Iraq Between Occupations &Baram ).