چکیده:
زبان و بستر تاریخی و فرهنگی رشد آن از مبانی اساسی امنیت ملی در کشورهای با سابقۀ تاریخی میباشد. انسجام ملی و گسترش قدرت منطقهای و بینالمللی یک کشور بدون ساختار هویتی و زبانی منسجم بدون شک به شکست میانجامد. از مبانی تأثیرگذار قدرت فرهنگی هر کشور گسترش حیطۀ فرهنگی زبان آن به بیرون از مرزهای جغرافیاییاش میباشد. فرهنگ ایران با قدمتی چند هزار ساله و هویت ملی ـ تاریخیاش بر مبنای زبان فارسی، میتواند از عناصر تأثیرگذار نفوذ منطقهای و سیاسی باشد. پژوهش حاضر ارتباطی چندوجهی بین زبان رسمی جمهوری اسلامی و امنیت ملی برقرار میکند و زبان فارسی را بخشی از حوزۀ امنیت ملی ایران میداند که به مرور زمان بهخصوص در چهار دهۀ بعد از انقلاب اسلامی، سیاسی ـ امنیتی شده است. بر همین اساس این مقاله بر مبنای مناسبات امنیتی مکتب کپنهاگ و با روشی کیفی ـ تحلیلی، زبان فارسی را در وجه ساختاری، زبانی میداند که مخالفان و دشمنان تمامیت ارضی ایران آن را امنیتی کردهاند و بر همین اساس به تحلیل امنیتی شدن زبان فارسی بر مبنای این نظریه میپردازد. خروجی پژوهش، تأکید بر فراگیر شدن زبان فارسی از طریق بسط نفوذ فرهنگی و اقتصادی ایران در کوتاه مدت و سپس ارتباط گستردۀ این زبان به مسئلۀ امنیت ملی و بازگشت آن به حوزۀ موضوعی عادی و عمومی در حوزۀ امنیتی میباشد.
The language and its historical context are one of the basic foundations of national security in countries with a thousand years of history. National cohesion and the expansion of the regional and international power of the country without a coherent identity and language structure are undoubtedly defeated. One of the foundations of the cultural power of each country is the cultural context of its language and extends it beyond its geographical boundaries. The Iranian culture with the thousand years of history and its historical national identity based on the Persian language can be influential elements of regional and political influence. The present paper establishes a multifaceted relationship between official language and national security and considers Persian as a part of national security in the Islamic republic of Iran which has been politicalized-securitized since the time of Islamic Revolution. This paper based on the Copenhagen school security examines that today especially after the Islamic Revolution in Iran, Persian language has been politicalized based on the opponent's approach to Iranian territorial integrity. The output of the research emphasizes the prevalence of Persian language through expanding the cultural and economic influence of Iran in the short term along with linkage between this language and Iran's national security which can help the Persian language to be a normal and non-security, politicized subject. The research method is based on qualitative analytical research.
خلاصه ماشینی:
اين تحولات روزبه روز رويکرد پيوندگرا و گسترش محور بين زبان فارسي و امنيت ملي ايران را کم رنگ تر کرده است ، به طوري که امروزه زبان فارسي و مشتقات فرهنگي همراه با آن يعني ميراث ايران و ايراني بودن ، ديگر دغدغۀ مسئولان و سياست گذاران امنيتي نيست و يا وجوه تأکيدي آن کم رنگ تر شده است .
هويت ملي پراکنده بر مبناي تنوع فرهنگي و مذهبي و يا زباني در کشورهاي کوچک و دموکراتيکي که بر اساس توسعه و رفاه مشروعيتشان را بنا کرده اند ميتواند زبان را به مسئله اي عمومي و خارج از حوزٔە امنيتي تعريف کنيد اما در جوامع تاريخي، انکار هويت و زبان ملي که در ادوار مختلف تاريخ زنده مانده و با هر تحولي همراه شده است ، ميتواند پايه هاي امنيت ملي آن جامعه را به شدت سست کند ( Harttgen and .
بر اساس مراحل پنج گانه مکتب کپنهاگ درمورد موضوعي امنيتي و با توجه به اينکه در ايران امروزه موضوعات زباني به طور عام و زبان فارسي به طور خاص موضوعي عمومي، سياسي و امنيتي به شمار ميآيد ميتوان اين مراحل را براي امنيتي شدن و تهديد وجودي زبان فارسي توسط بازگيران مختلف داخلي و بين المللي در نظر گرفت : هدف مرجع زبان فارسي به عنوان عنصري از هويت ملي ايران ، بخشي از امنيت ملي اين کشور است و هدف مرجع براي امنيتي کردن و شکسته شدن آن ميباشد.