چکیده:
امنیت واقعی چیست و چگونه امکان دستیابی به آن وجود دارد؟پرداختن به این سوال نیازمند بازبینی در نظرات متفکران قبلی به خصوص نظرات متفکران مکتب رئالیسم است که امنیت را در سایه حضور دولتی قوی با سازوبرگ نظامی فراوان و در چارچوبهای متکی بر جبر و خشونت جستجو میکنند. نویسنده اعتقاد دارد که این تعریف، بیشتر ناامنی را در پی خواهد داشت. بنابراین برای دستیابی به امنیت واقعی و پایدار باید در مفاهیم موجود در باب امنیت تجدید نظر و آن را در فرآیندهای بنیادیتری همچون ارزشهای فرهنگی، فرآیندهای اجتماعیسازی، وفاق و همکاری جمعی جستجو کرد و به عبارت دیگر، از منظر جامعهشناسانه به آن نگریست. از اینرو مقاله حاضر، هم تحلیلی است و هم صبغه تجویزی دارد و به این پرسش پاسخ میدهد که چه مولفههایی به ایجاد احساس ایمنی کمک میکنند و کدام روابط اجتماعی ـ سیاسی و اقتصادی بیشترین امکان ایجاد حداکثر امنیت را برای افراد، ملتها و کل کره زمین دارند؟ برای این منظور نویسنده مفهوم امنیت را در چارچوبی جامعهشناختی و در عین حال کلنگرانه طرح و تبیین میکند تا سه سطح فردی، ملی و بینالمللی را دربرگیرد. به نظر وی این دیدگاه جامع نیازمند تبیین نسبت امنیت با دو مقوله ایدئولوژی و مرز در برداشت جامعهشناختی آن است.
What is real security and how it may be acquired? To answer this question requires reconsideration of previous thinkers’ theories particularly those proposed by thinkers of the realist school، which seek security under the shadow of a strong state with huge military equipment within the frameworks based on coercion and violence. The author maintains that such definition will bring about increased insecurity. Therefore، in order to achieve real and lasting security، current concepts on security must be revised and it should be sought in more fundamental processes such as cultural values، socialization processes، consensus and collective cooperation. In other words، it should be looked at from a sociological perspective. Hence، this article is of both analytical and prescriptive nature and answers the question that which parameters contribute to the sense of security and what sociopolitical and economic relations are more likely to create maximum security for individuals، nations and the entire earth planet. To do so، the author proposes and extrapolates the concept of security within a sociological and simultaneously holistic framework in order to include three individual، national and international levels. In his view، this inclusive perspective needs the explanation of the relationship between the two categories of ideology and border in its sociological version.
خلاصه ماشینی:
ازاینرو مقاله حاضر،هم تحلیلی است و هم صیغه تجویزی دارد و به این پرسش پاسخمیدهد که چه مؤلفههایی به ایجاد احساس ایمنی کمک میکنند و کدام روابطاجتماعی-سیاسی و اقتصادی بیشترین امکان ایجاد حداکثر امنیت را برای افراد،ملتها و کل کره زمین دارند؟برای این منظور نویسنده مفهوم امنیت را در چارچوبیجامعهشناختی و در عین حال کلنگرانه طرح و تبیین میکند تا سه سطح فردی،ملیو بینالمللی را در برگیرد.
و کدام روابط اجتماعی-سیاسی و اقتصادیبیشترین امکان ایجاد حداکثر امنیت را برای افراد،ملتها و کل کره زمین دارند؟ این امر به معنای چالش با دیدگاههای غالب نخبهگرا در مورد امنیت است که آن رامتغیری میدانند که در درجه اول از وجود دولت قوی و سازوبرگ نظامی فراوان نشأتمیگیرد.
نهادینه شدن مفهوم امنیت درفرآیندهای بنیادین اجتماعی میتواند دیدگاههای سیاسی حاکم را در این مورد به چالشطلبیده و شهروندان را به آن سمت هدایت کند تا به این سؤال پاسخ دهند که آیا نهادهایتأسیس شده برای ایجاد امنیت واقعا آنچه را که وعده میدهند،فراهم میآورند؟ درسهای بسیاری را میتوان از انقلابات سیاسی چند ماه اخیر آموخت[مقاله در اولینسالهای دهه 90 میلادی نوشته شده است]اول آنکه تغییرناپذیر پنداشتن مناسبات بیشتر مبتنیبر کیفیت تصورات ماست تا واقعیات اجتماعی و سیاسی دوم آنکه،قدرت و مشروعیتنظامهای دولتی به رضایت افراد تحت حکومت بستگی دارد.
»7 فارغ از چگونگی ایجاد تعادل بین این دو،شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهدزنان به شیوههایی متمایز از بیشتر مردان برای کسب و تضمین امنیت شخصی خود میکوشندو برداشتهای متفاوتی هم از امنیت ملی و بین المللی دارند.