چکیده:
امنیت اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین تمهیدات در راستای حفظ حیات گروههای
اجتماعی در مقابل قدرت برتر و انحصاریی که نمایندگی آن را دولت به دوش میکشد و
همچنین ایجاد زمینهای برای برخورداری گروههای مختلف اجتماعی از فرصتها، امکانات و
تسهیلات به منظور دستیابی به اهداف کارکردی خویش، مطرح شده است.مقاله حاضر پس از
سیریگذار به گونههای امنیت، اقتضائات اجتماعی را در باب امنیت اجتماعی مورد
ملاحظه قرار داده و پس از بررسی وجوه تمایز مرزهای مفهومی امنیت اجتماعی از امنیت
ملی و امنیت عمومی، امکان جایگزینی امنیت اجتماعی را به عنوان بدیلی برای امنیت ملی
بررسی نموده است.بر این اساس، تحقق امنیت اجتماعی باعث گشایش درهای سازگاری و
افزایش مراودات بین گروهها و اقشار اجتماعی گوناگون میگردد و در مجموع فضای
اجتماعی بازتری را ایجاد میکند.امنیت اجتماعی گرچه در بدو تولد با هدف امنیت بخشی
برای گروههای قومی و مذهبی بزرگ که در سطح فراملی و فروملی نقشآفرینی میکردند،
طرح شد؛اما در مجموع سازوکارهای لازم را به عنوان بدیل ملی در دست ندارد.
ocial security is one of the most important measures in the way of preserving the livelihood of social groups vis-à-vis the supreme and exclusive authority as represented by the state. It also provides ground for the enjoyment of opportunities، possibilities and facilities by various social groups in order to attain their functional objectives. This article has studied types of security and social requirements with respect to social security. Examining distinct characteristics of conceptual contours of social security، national security and public security، the article explores the possibility of replacement of national security with social security. On this basis، the realization of social security leads to the opening of doors of solidarity and increased interactions among social groups and strata thus creating a more open social atmosphere. Although social security was initially proposed with the intention of creating security for large religious and ethnic groups which played a role at the transnational and international levels، it lacks، in brief، the necessary mechanisms as an alternative to national security.
خلاصه ماشینی:
چکیده امنیت اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین تمهیدات در راستای حفظ حیات گروههای اجتماعی در مقابل قدرت برتر و انحصاریی که نمایندگی آن را دولت به دوش میکشد و همچنین ایجاد زمینهای برای برخورداری گروههای مختلف اجتماعی از فرصتها، امکانات و تسهیلات به منظور دستیابی به اهداف کارکردی خویش، مطرح شده است.
پرسش این است که آیا امنیت اجتماعی بهطور کامل به عنوان حوزهای مستقل در عرصه مباحث امنیت ملی تبیین و تحلیل میگردد، یا اینکه ابعادی از آن درقالب نظریات موجود نمیگنجد؟، آیا تحقق امنیت اجتماعی شرط اصلی فراهم شدن فضای باز اجتماعی است؟، آیا امنیت اجتماعی، آلترناتیو و جایگزین می است؟، آیا میتوان گفت که به همین علت، امنیت اجتماعی باعث خلق و پدیدآوری نظریات جدیدی در باب امنیت میشود؟ برای دستیابی به هدف مذکور، در این مقاله ابتدا نظریه ماندل در خصوص امنیت ملی طرح شده است.
تأمین اجتماعی، نیز در چارچوب وضعیت معاش شهروندان در سامانبخشی امنیت نقش کلیدی دارد و گرچه در حوزه مطالعات امنیت ملی قرار نمیگیرد؛ ولی به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد دربهبود شرایط داخلی جامعه از سوی دولتمردان دنبال میشود.
(2) تدابیر فراگیر برای حفظ و پاسداری از این ارزشها(حاکمیت-قلمرو سرزمینی)در لوای امنیت ملی سامان گرفت؛چنانکه رابرت ماندل امنیت ملی 1 را چنین تعریف نموده است: «امینت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی بوده و اصولا جزء مسئولیت حکومتهای ملی است ، تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج، نسبت به بقای رژیمها، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان و خود ممانعت به عمل آورند.