چکیده:
روش های سهم مکانی نوین برای برآورد ضرایب داده - ستانده منطقه توابع متعددی دارد که می توانند ابعاد اقتصاد فضا و ضرایب داده - ستانده منطقه ای را مورد سنجش قرار دهند. در این مقاله ضمن معرفی روش شناسی فوق، مناسب ترین مقدار پارامتر سهم مکانی نوین در تعدیل ضرایب ملی شناسایی می گردد.مناسب ترین مقدار پارامتر بر مبنای الگوی پیشنهادی عرضه محور گش و به روش حداقل نمودن خطای آماری بین ارقام واقعی تولید بخش ها و ارقام برآورد شده تولید بخشی استان تهران انجام می گیرد. بررسی این ابعاد که محورهای اساسی مقاله را تشکیل می دهند مبتنی بر سئوال اساسی زیر است: «تحت شرایط فقدان ضرایب داده - ستانده آماری منطقه ای در کشورهایی نظیر ایران به کارگیری توابع سهم مکانی نوین تا چه حد می تواند مبنای محاسبه ضرایب داده- ستانده منطقه ای قرار گیرد؟ طبیعی است که بدون شناسایی مناسب ترین مقدار پارامتر تابع سهم مکانی، میزان دقت آماری ضرایب منطقه با توجه به تحلیل های ابعاد اقتصاد فضایی به آسانی ممکن نیست.
Modern location quotient method (MLQM) is used to generate regional input-output coefficients (RIOCs). It has a number of functions which one should take into account in generating RIOCs and for statistical testing. The prerequisite for such statistical testing is the availability of survey- based RIOCs. This then raises the following important question: “In the absence of survey based RIOCs، is it possible to apply MLQM for generating RIOCs for country like Iran? If yes، how to test the derived coefficients statistically? To answer that، we propose a new method for statistical testing through minimizing total errors using Ghosh supply side model.
خلاصه ماشینی:
"برای این منظور آنها (بانویی و سایرین 1385) با طرح سه پرسش اساسی مرتبط با پایههای آماری موجود در سطحهای ملی و منطقهای، نبود جداول آماری و شناسایی مناسبترین گزینه روشهای سهم مکانی 3 ، رابطه کمی بین ابعاد اقتصاد فضا و ضرایب داده - ستانده 28 استان کشور را مورد سنجش قراردادند.
این نوع مشاهدات آماری دو نارسایی اصلی را دارد؛ اول، هر چند اندازه منطقه به عنوان یک عامل تعیینکننده در روشهای نوینتر سهم مکانی مورد توجه قرار گرفته است با این حال، مناسبترین مقدار پارامتری که در توابع آنها برای تعدیل ضرایب داده - ستانده منطقه 5 استفاده میشود، شناسایی نشده است.
تحمیل حد بر اساس این فرض است که حجم فعالیتها و تنوع کالاها و خدمات تولیدشده یک بخش در سطح منطقه به طورکلی کوچکتر از حجم و تنوع کالاهای تولیدشده متناظر آن در سطح ملی است و یا حداقل برابر با آن است؛ بنابراین، نمیتواند بیش از واحد باشد(Richardson 1972, Miller and Blair 1985, Round 1978b, McCann & Dewhurst 1998, Flegg & Webber 1997,Tohmo 2004) .
رابطه به طور کامل با تعریف ارائه شده بخش تخصصی یا بومی با توجه به معیارهای ابعاد فضا به دو دلیل زیر منطقی به نظر میرسد: · ماتریس ضرایب واسطه به دست آمده از روش برای بخش تخصصی بزرگتر و در نتیجه، در سطح منطقه نسبت به روش ضریب فزاینده تولید بخشی بزرگتری به دست خواهد داد."