چکیده:
مشاهدات در بازار اعتبارات بانکی ایران، طی سالهای اخیر نشان دهنده عدم تعادل در این بازار به معنای عدم برابری عرضه اعتبارات از سوی بانک ها و تقاضا برای اعتبارات بانکی بوده است. لذا در این مطالعه، به منظور بررسی بازار اعتبارات بانکی با استفاده از مدل های عدم تسویه (مدل رگرسیون سوییچی) طی دوره زمانی 1353 تا 1383 به شناسایی عامل محدودکننده در این بازار پرداخته می شود. در مجموع، نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که متغیرهای نرخ سود بانکی حقیقی، حجم پول حقیقی، سپرده های حقیقی بانک ها نزد بانک مرکزی و پایه پولی حقیقی رابطه معنی داری با عرضه اعتبارات دارد. از سوی دیگر تخمین تابع تقاضای اعتبارات، نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین مانده سپرده های حقیقی دوره قبل با تقاضای اعتبارات می باشد. نکته قابل توجه در این تخمین، بی معنی بودن رابطه تقاضای اعتبارات و نرخ بهره بانکی در طی دوره مورد نظر می باشد، در صورتی که رابطه عرضه و نرخ سود بانکی کاملا معنی دار است و این نشان می دهد که عامل محدودکننده بازار اعتبارات بانکی، طرف عرضه بوده است که همواره مقدار کمتری نسبت به تقاضا در این بازار داشته است. تخمین نرخ سود بانکی تسویه کننده بازار و مقایسه آن با نرخ سود واقعی مشاهده شده در طی دوره مورد نظر نیز مؤید این مطلب است.
The observations in Iran’s banking credit market in recent years shows a disequilibrium in this market in the sense of inequality of the credit demand and supply. Hence Iin this studypaper، we in order to examinestudy the restricting factors leading to the disequilibrium condition in the Iranian market for bank’s ing credit market، the restricting factor will be determined during using the switching regression model for the period 1353-1383 (1974-2004). by the use of disequilibrium models (switching regression model)
The results of our study show that thethat the variables " real banking interest rate" ، " real money supply " ، " real banks banking reserves in central bank، " and " monetary base " have a significant relationship with credit supply . On the other handAlso، the estimation of credit demand shows a positive relationship between the lag of the real previous periods deposits and credit demand.
The interesting point is the insignificant relationship between the credit demand and the banking banking interest rate in the study period، but . On the other side we note the a high significant relationship between supply and the bankinging interest rate . This shows implies that the restricting factor of in the credit market has beenis the supply side which was has always been less than the demand in the market . An e Estimation of the market clearing banking interest rates andin its comparisoning with the real observed interest rates in recent years ، also confirms the result .
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که نرخ سود بانکی در ایران به صورت دستوری و اداری توسط شورای پول و اعتبار و با در نظرگرفتن شاخصهای کلی اقتصادی ازجمله تورم تعیین میشود, در نتیجه تعیین نرخ سودبانکی مبتنی بر سازوکار عرضه و تقاضای بازار نیست و ممکن است بالاتر یا پایین تر از نرخ تعادلی تعیین گردد, لذا به دلیل عدم تعادل نرخ سود بانکی، در بازار عرضه و تقاضای اعتبارات نیز، عدم تعادل ایجاد شود و برای مطالعه این بازار میبایست از مدلهای عدم تسویه استفاده کرد.
بنابراین تابع عرضه اعتبارات را میتوان به این شکل بیان کرد: (13) در مدل تقاضای اعتبارات بانکی، به صورت تابعی از نرخ سود بانکی حقیقی و مانده سپردههای حقیقی دوره قبل در نظر گرفته شده است.
تابع تقاضای اعتبارات نام متغیر آماره آزمون t student تخمین ثابت 76/0- 5/76- نرخ حقیقی سود بانکی 819/0- 6/8- مانده حقیقی سپردههای دوره قبل 77/1 29/0 متغیر موهومی مربوط به سال 74 20/0- 57/0- با توجه به تابع عرضه، مشاهده میکنیم در طی دوره موردنظر، همانطور که انتظار میرود، عرضه دارای رابطه مثبت با نرخ سود بانکی است و این متغیر در سطح احتمال 95/0 معنیدار است.
نتایج حاصل از تخمین مدل نشان میدهد که متغیرهای نرخ سود بانکی حقیقی، حجم پول حقیقی و سپردههای حقیقی بانکها نزد بانک مرکزی دارای رابطه معنیدار مثبت و سپردههای قانونی و پایه پولی دارای رابطه معنیدار منفی با متغیر عرضه اعتبارات بانکی میباشند."