چکیده:
رویکرد نیروهای مذهبی به معارف نوین از زمان ولایتعهدی و امارت عباس میرزا بر آذربایجان تا پایان دوران قاجاریه (1214-1304) در بسیاری از پژوهشهای مربوط به این عصر به شکلهای گوناگون بررسی شده است. این موضوع بهخصوص برای روشن شدن جنبههای پیچیده و ابهامآمیز رابطة سنت و تجدد در دوره مورد بحث اهمیت مضاعف یافته است؛ اما توجه به این موضوع مهم در عصر پهلوی توسط پژوهشگران دریغ شده است؛ یکی از علل این کاستی را باید بر تمرکز پژوهشهای سیاسی و تاریخی این دوره بر چالشهای سیاسی و اقتصادی جستجو کرد. طبیعی است در این فرایند تکاپوی فرهنگی کنشگران سیاسی در محاق فرورفته است.
انتشار اسناد شهربانی و ساواک و نیز خاطرات شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در چند دهة این نقص را تا حدودی جبران کرده است. این تحقیق با تأکید بر چرایی و چگونگی حضور فعال نیروهای مذهبی در عرصة آموزش در این دهه را با تکیه بر اسناد شهربانی بررسی میکند. بر مبنای این پژوهش نیروهای مذهبی با استفاده از ظرفیتهای قانونی و بهخصوص قانون مدارس ملی (خصوصی)، صاحب بزرگترین زنجیرة مدارس خصوصی گردیدند. از میان سازمانهای متعدد مذهبی مؤسسه جامعه تعلیمات اسلامی به مدیریت شیخ عباسعلی اسلامی در این زمینه گوی سبقت را از فعالان آموزشی ربود و از این زمان تا پایان رژیم پهلوی بهعنوان فعالترین سازمان فعال آموزشی نزد همگان معروف گردید.
The attitude taken by religious forces toward Modern Teachings has been discussed and explored in many studies relating the period from time of incumbency of Abbas Mirza as Qajar Crown Prince and ruling over Azerbaijan through the end of Qajar era (1214-1304hs/1835-1925AD). This issue has become doubly important, especially for clarifying complex and ambiguous aspects of tradition- modernity relationship during discussed period, but this important subject has been overlooked by some researchers in Pahlavi era. One of the reasons for such a defect should sought for focusing of political and historical studies on political and economic challenges during above-said period. It is natural in this process that the cultural effort made by political activists to be on the wane. Publishing of documents from gendarmerie and SAVAK organization as well as diaries of political and cultural characters during several decades has partially compensated for this defect. Focusing on reason and quality of active presence of religious forces in educational scene in this decade the present research examines them by emphasis on evidences from gendarmerie. Based on this study, religious forces possessed the largest chain of Private Schools using legal potentials and particularly rule of National Schools (private). The persons graduated from these modern educational centers gradually acquired Islamic identity and about two hundred thousand schools were built by religious groups, especially marketers and clergymen so it was a great stride taken toward Islamization of community. Among several religious organizations, Islamic Teaching Association Institute, managed by Sheikh Abbasali Eslami, overtook other educational activists and it was known as the most active educational organization in the public from this time to the end of Pahlavi regime
خلاصه ماشینی:
اين وضعيت که تا پيش از تأسيس نخستين مدرسه ٧ ابتدايي توسط ميرزا حسن رشديه و انجمن معارف ادامه داشت ، هم از کيفيت برنامه هاي آموزشي ميکاست و هم شمول اثرگذاري آن را محدود ساخته بود؛ براي مثال ، دارالفنون به عنوان مهم ترين مرکز آموزشي ايران تا اين زمان يک دبيرستان (پلي تکنيک ) بود که دانش آموزان آن از سطح آموزشي يکساني برخوردار نبودند؛ زيرا دورة پايه را نگذرانده بودند؛ ازاين رو، هر يک از آن ها تجربه و سابقۀ متفاوتي در سپري کردن مرحله ابتدايي داشتند.
دوم آن که برخي از نخستين تاريخ نويسان انقلاب چون حميد روحاني به طور آشکار تکاپوي سياسي و فرهنگي محافل مذهبي پيش از سال ٤٢ را ناديده انگاشته و براي اثبات فرضيه خود مبني بر نقش بي چون وچراي مرجعيت در سقوط رژيم پهلوي قلم نسيان بر تاريخ پرکنش محافل مذهبي کشيدند؛ اما خوشبختانه با روي آوردن محققان رشته هاي مختلف به حوزة مطالعات عصر پهلوي، روش و بينش جديدي خلق شد که بر مبناي آن حوزة فرهنگ و مسائل مربوط به آن در اين دوره که محافل و مجامع مذهبي يکي از مهم ترين کارگزاران آن به حساب ميآمدند، به يکي از مباحث مهم براي پژوهش تبديل گرديد.
چنان که گفته شد، اسلامي در اواخر دهه بيست به تهران کوچيد و پس از خروج رضاشاه از ايران مانند برخي از شخصيت هاي مذهبي فعال اين دوره به فعاليت هاي فرهنگي روي آورد و به خصوص درصدد عملي ساختن رؤياي خود يعني شکل دهي به سيستم خاصي از آموزش نوين و مذهبي برآمد.