چکیده:
هدف اصلی مطالعهی حاضر بررسی اثر تجارت درونصنعت بر تورم ایران طی دورهی زمانی 1992-2017 میلادی میباشد. اگرچه در چارچوب نظریه های مرسوم تجارت، اثر تجارت خارجی بر تورم عموماٌ منفی تلقی میشود ولی مطالعات مبتنی بر نظریههای جدید تجارت (NTT) در این رابطه محدود و فاقد نتیجه مشخص میباشد. با این حال، تجارت درونصنعت می تواند از طرق مختلف همچون صرفههای ناشی از مقیاس و تمایز محصول، تورم را تعدیل کند. نتایج برآورد رگرسیون انتقال ملایم برای ایران نشان میدهد تجارت درونصنعت در قالب ساختار سه رژیمی اثر منفی کاهنده و معناداری بر نرخ تورم دارد. این یافته با مدلهای کروگمن سازگار است. همچنین، نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد اثر تجارت درونصنعت بر نرخ تورم غیرخطی بوده و حضور این متغیر با سایر متغیرهای موثر بر تورم موجب تعدیل نرخ تورم شده است براساس نتایج بدست آمده، توصیه سیاستی این پژوهش اصلاح ساختار تجارت خارجی به نفع تجارت درونصنعت به گونهای است که ضمن توسعه تجارت خارجی بر اساس مزیت های نسبی و رقابتی، بتوان نرخ تورم را نیز تعدیل کرد.
The main purpose of this study is to investigate the effect of intra-industry trade on inflation for Iran during the period 1992-2017. Although in the framework of traditional trade theories, the effect of foreign trade on inflation is generally considered negative, studies over the topic based on new trade theories (NTT) are little and with no definite results. However, intra-industry trade seems to be able to moderate inflation through several ways, such as economies of scale and product differentiation. The results of estimate a smooth transition regression for Iran show that intra-industry trade in the form of a three-regime structure has a negative and significant negative effect on inflation. This finding is consistent with the Krugman models. Also, the results of the present study show that the effect of intra-industry trade on inflation rate has been non-linear and its presence accompanied with other factors has moderated the inflation. Based on the results, the policy recommendation of this research is to reform the structure of foreign trade in favor of intra-industry trade trade in such a way that while developing foreign trade based on comparative and competitive advantages, it is possible to adjust the inflation rate.
خلاصه ماشینی:
جدول ٤: انتخاب نوع الگو و متغير انتقال اثر تجارت درون صنعت بر نرخ تورم در ايران طي دوره ١٩٩٢-٢٠١٧ ميلادي (رجوع شود به تصویر صفحه) با توجه به احتمال آماره ي F جدول (٤)، در هر دو مدل ، فرضيه ي صفر آزمون مبني بر خطي بودن مدل رد ميشود.
جدول ٨: نتايج آزمون هاي خطاي تصريح مدل اول براي الگوي غيرخطي اثر تجارت درون - صنعت بر نرخ تورم در ايران طي دوره ١٩٩٢-٢٠١٧ ميلادي (رجوع شود به تصویر صفحه) 1.
Jarque-Bera (رجوع شود به تصویر صفحه) در حالت دوم (مدل دوم )، علاوه بر متغير تجارت درون صنعت ، متغيرهاي توليد ناخالص داخلي واقعي سرانه ، اندازه ي دولت ، رشد حجم پول ، درجه باز بودن تجارت بين الملل و نرخ واقعي ارز و وقفه اين متغيرها و نيز وقفه نرخ تورم به عنوان متغيرهاي توضيحي در مدل لحاظ شده و نتايج تخمين در جدول (٩) ارايه شده است .
به عنوان يک مطالعه موردي از داده هاي ايران طي دوره زماني ١٩٩٢-٢٠١٧ ميلادي استفاده شده و با بکارگيري مدل رگرسيون انتقال ملايم ، فرضيه تحقيق مبني بر اثر غيرخطي تجارت درون صنعت بر نرخ تورم آزمون و تاييد شده است .
(1980), Intra-industry trade under perfect monopolistic competition, Journal of international Economics, 10(2): 151-175.
(2012), Trade openness and inflation: Panel data evidence for the Caribbean, International Business & Economics Research Journal (IBER), 11(5): 507-516.