چکیده:
قرآن کریم سامان یابی علوم بسیاری از جمله علم بدیع را سبب شده است و «استطراد» یکی از آرایه های بدیع است که با وجود سابقۀ طولانی و اهمیت بسیار، تعریف منسجمی از آن ارائه نگردیده و کاربرد آن در قرآن کریم آنچنانکه باید، نمایان نگشتهاست؛ به نحویکه برخی از تفاسیر، با استناد به سیاق، منکر آن شده و از درک حقایق بازماندهاند؛ اما اینک، این مسئله مطرح می شود که آیا می توان با بازتعریف آن، تفسیر قابل قبولی از آیات استطراد ارائه داد؟ و نقش آنرا در تفسیر صحیح تبیین کرد؟ و نشان داد که عملکرد مفسران در این آیات چگونه بوده است؟ این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی به نتایج زیر دست یافت: استطراد عبارت است از خروج از یک معنا و ورود به معنایی جالب و زائد یا در خور توجه و اصلی که در ظاهر بیارتباط ولی در واقع مرتبطاست و دوباره به معنا و مطلب اول بازمیگردد و در تفسیر، بیانگر آن است که نسبت به ماقبل و مابعد خود از هویتی مستقل برخوردار بوده و با آندو، دارای وحدت موضوعی است و مفسران در عمل به آن، دچار اختلاف شده و در نحوۀ تطبیق استطراد در آیات به چهار دسته تقسیم شدهاند: نفی مطلق، اثبات مطلق، قبول به عنوان یکی از وجوه تفسیر، اما با اعتبارگرفتن مصادیق مختلف و تناقض در نفی و اثبات آیات یکسان.
The Holy Qur’an brought about the formation of many sciences, including the rhetoric science (badi'). “Istitrad” (digression/changing the subject) is one of the arrays of the rhetoric science that, despite its long history and importance, its exact definition is not clear and its application in the Holy Qur’an has not been defined as it deserves, as such some exegetes, based on the context, denied it and failed to understand it. The question arises here as to whether through redefining Istitrad is it possible to provide an acceptable interpretation of the such verses? Is it possible to clarify its role in the correct interpretation and show how did the exegetes’ practice in these verses? The present research, based on the descriptive-analytical method, concludes: Istitrad means leaving a meaning and entry into an interesting and redundant or worthy of attention and originality meaning which is seemingly irrelevant but in fact related, and again goes back to the first meaning and content. In the exegetical terms it indicates that it has an independent identity in connection to its before and after words in the context, with which it has a thematic unity. The exegetes disagreed on how to act on it. They may be divided into four categories on the verses of Istitrad: absolute negation, absolute acceptance, acceptance as one of the aspects of interpretation but with different examples, and contradictions in negation and acceptance.
خلاصه ماشینی:
669373 آرايۀ استطراد و تأثير آن در تفسيرآيات قرآن کريم ابراهيم اقبال ١، سيده نفيسه الدبوني 2 (تاريخ دريافت مقاله : ٩٨/١٠/٢٤ - تاريخ پذيرش مقاله : ٩٩/١/٣٠) چکيده قرآن کريم سامان يابي علوم بسياري از جمله علم بديع را سبب شده است و «استطراد» يکي از آرايه هاي بديع است که با وجود سابقۀ طولاني و اهميت بسيار، تعريف منسجمي از آن ارائه نگرديده و کاربرد آن در قرآن کريم آنچنان که بايد، نمايان نگشته است ؛ به نحوي که برخي از تفاسير، با استناد به سياق ، منکر آن شده و از درک حقايق بازمانده اند؛ اما اينک ، اين مسئله مطرح مي شود که آيا ميتوان با بازتعريف آن ، تفسير قابل قبولي از آيات استطراد ارائه داد؟ و نقش آنرا در تفسير صحيح تبيين کرد؟ و نشان داد که عملکرد مفسران در اين آيات چگونه بوده است ؟ اين تحقيق با روش توصيفي - تحليلي به نتايج زير دست يافت : استطراد عبارت است از خروج از يک معنا و ورود به معنايي جالب و زائد يا در خور توجه و اصلي که در ظاهر بيارتباط ولي در واقع مرتبط است و دوباره به معنا و مطلب اول بازمي گردد و در تفسير، بيانگر آن است که نسبت به ماقبل و مابعد خود از هويتي مستقل برخوردار بوده و با آندو، داراي وحدت موضوعي است و مفسران در عمل به آن، دچار اختلاف شده و در نحؤە تطبيق استطراد در آيات به چهار دسته تقسيم شده اند: نفي مطلق ، اثبات مطلق ، قبول به عنوان يکي از وجوه تفسير، اما با اعتبارگرفتن مصاديق مختلف و تناقض در نفي و اثبات آيات يکسان .