چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش سیال و ویژگیهای شخصیتی با تفکر واگرا در دانشآموزان دانش اموزان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دوره ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 97-1396 بودند که از این جامعه به روش نمونهگیری خوشه ای چندمرحلهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 366 نفر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای سبکهای یادگیری (کلب، 1984)، ویژگیهای شخصیتی نئو (کاستا و مککری، 2002) و آزمون ریون کودکان (1973) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده-ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش سیال با تفکر واگر در دانشآموزان رابطه مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین برونگرایی، انعطافپذیری و وظیفهشناسی با تفکر واگر رابطه مثبت مستقیم و معنادار و بین رواننژندگرایی با تفکر واگر رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
The purpose of this study was to investigate the relationship between fluid intelligence and personality traits with divergent thinking in elementary school students. The research method was descriptive correlational. The statistical population of all elementary school students in Tabriz city in the academic year of 2018-2019 was 366 people selected by multistage cluster sampling method and based on Karjesi and Morgan table. So, firstly, from different educational areas, 2 educational districts were randomly selected and then 4 schools were selected from each district and the students of the selected regions were studied. To collect data, the Learning Styles Questionnaire (Kalb, 1984), Neo Personality Characteristics (Kasta & McCary, 2002), and Raven Children's Test (1973) were used. Data analysis was done by Pearson correlation coefficient and regression analysis. The results of this study showed that there is a positive and significant relationship between fluid intelligence and reciprocal thinking in students. There is also a positive and significant relationship between extraversion, flexibility and conscientiousness with retrospective thinking, and there is a negative and significant relationship between neuroticism and thinking and thinking.
خلاصه ماشینی:
با اينكه مفهوم خلاقيت با هوش ارتباط دارد، اما پژوهشهاي اوليه در مورد رابطهي بين خلاقيت و هوش فقط همبستگي جزئي بين اين دو سازه را گزارش كردهاند ( 4 htiar"/>htiar"/> divergent thinking Nia, Yanga, Chena, Chena & Lia An, Song & Carr Furnham & Bachtiar پژوهشهايي كه در دهههاي اخير صورت گرفته، رابطهي اين دو متغير را تا حدي قويتر از آني كه در گذشته تصور ميشد، برآورد ميكنند (سيلويا و نوسبائوم 1 ، 2011).
9 rro-Premuzicb"/>rro-Premuzicb"/> و فورنهام (2009) در پژوهش خود گزارش كردند كه هوش، پيشبينيكنندهي تفكر واگ 10 ss & Adam"/>ss & Adam"/> (2001) نيز ويژگ Silvia & Nusbaum Batey Kaufman Runco Wakefield Guignard, Kermarrec & Tordjman Sternberg & Hara Barron & Harrington Chamorro-Premuzicb Dixon, Cross & Adam انعطافپذيري، انگيزهي دروني و خودتنظيمي را از جنبههاي خاص روانشناختي افراد تيزهوش ميدانند.
بنابراين با توجه به نتايج متفاوتي كه از پژوهشهاي پيشين در زمينهي رابطه هوش سيال، ويژگيهاي شخصيتي و تفكر واگرا به دست آمده است، همچنين با توجه به اينكه در بررسي تفكر واگرا كمتر به نقش هوش سيال و ابعاد شخصيت اهميّت داده شده است؛ اين پژوهش به بررسي تفكر واگرا بر اساس هوش و ابعاد شخصيت پرداخته است.
به طوري كه شناسايي، هدايت و حمايت افراد خلاق و صاحبان انديشههاي نو و مبتكر بيش از پيش حائز اهميّت است و مطالعه علمي آن به عنوان يكي از اساسيترين موضوعات، لازم و اجتنابناپذير ميباشد؛ لذا با توجه به اين عوامل هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه هوش سيال و ويژگيهاي شخصيتي با تفكر واگرا در دانشآموزان دوره ابتدايي بود.
يافته پژوهش نشان داد كه بين هوش سيال با تفكر واگر در دانشآموزان رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.