چکیده:
هدف این مطالعه، بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خودگردانی بر توانایی حل مسائل غیرمعمولی در میان دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی است. این پژوهش از نوع طرح های شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. پس از مطالعه و طراحی آموزشی، 40 نفر از دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل در یک آموزشگاه در سال تحصیلی 97-1396 در شهر یاسوج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه، بهصورت تصادفی گمارده شدند. پس از انجام پیشآزمون، آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 12 جلسه (هر هفته یک جلسه) پیرامون هشت مورد از راهبردهای حل مسئله تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. مجدداً دو گروه با پسآزمون ارزیابی شدند. برای تجزیهوتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین توانایی حل مسائل غیرمعمولی (05/0 P<) بین گروه کنترل و آزمایش وجود دارد؛ لذا آموزش راهبردهای خودگردانی باعث افزایش توانایی حل مسائل غیرمعمولی در دانش آموزان شده است. به علاوه این نتایج نشان می دهد که توانایی حل مسائل غیرمعمولی در گذر زمان پایدار می باشد.
The purpose of this study was to investigate the effect of self-regulation strategies training on the ability to solve unusual problems among elementary school students grade 5. This research is a pre-test-post-test-follow-up with control group. After studying and designing, 40 female students of fifth grade elementary school studying in a school in Yasouj city in the academic year 1397-98, were selected by random sampling method and were randomly assigned into two experimental and control groups. After the pre-test, the subjects of the experimental group were trained for 12 sessions (one session per week) around the eight problem-solving strategies, and the control group did not receive any training. Two groups were re-evaluated with post-test. For analysis of data, repeated measures were used to analyze variance. The results of repeated measure ANOVA showed that there is a significant difference in ability mean to solve unusual problems (P <0.05) between the control and experimental groups. Therefore, teaching self-regulation strategies has increased the ability to solve unusual problems in students. In addition, these results indicate that the ability to solve unusual problems over time is steady.
خلاصه ماشینی:
این افراد در موقعیتهای گوناگون از راهبردهای مختلفی برای حل مسئله خود استفاده میکنند که انتخاب راهبردهاي مناسب و متناسب با موقعیت مسئله اهمیت زیادي دارد (عربزاده، کدیور، د Ananiadou & Claro Paris & Winogard Pentrich Pintrich & De Groot از نظر ماتیوگا 1 (2009) یادگیري این مهارتها به دانشآموزان در حل مسائل و تصمیمگیریهای مناسب میتواند کمک کند.
هدف از اجرای این آزمون بررسی توانایی حل مسئله (حل مسائل غیرمعمولی) دانشآموزان با استفاده از راهبردهای خودگردانی بود.
ساختار و محتوای جلسات آموزش راهبردهای خودگردانی {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} یافتهها با توجه به اینکه دو متغیر وابسته و سه مرحله (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) وجود داشت از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شده است.
شاخصهای توصیفی توانایی حل مسائل غیرمعمولی {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} همانطور که مشاهده میشود جدول (3) شاخصهای توصیفی را نشان داده است که شامل میانگین و انحراف استاندارد دو گروه آزمایش و کنترل در سه مرحله (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) میباشد.
نتایج آزمون امباکس مربوط به همسانی ماتریسهای کوواریانس {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} با توجه به جدول (5) چون سطح معناداری بدستآمده برای متغیر توانایی حل مسائل غیرمعمولی بزرگتر از سطح معناداری پیشفرض به میزان 05/0 میباشد، نتیجه میشود که تساوی کوواریانسها رعایت شده است و کاربرد تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مجاز است.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خودگردانی بر حل مسائل غیرمعمولی انجام شده است.