چکیده:
این مقاله در پی بازشکافت مقایسهای نسبت عادت با تربیت از نگاه شهید مرتضی مطهری و ویلیام جیمز است تا روشن شود که از نگاه آنان تعریف تربیت چیست، عادت چه تعریفی دارد، نسبت میان عادت و تربیت کدام است. در این پژوهش بنیادی−تاریخی که به روش توصیفی−تحلیلی انجام شده، برای بازشکافت دیدگاه دو دانشمند یاد شده درباره عادت و نسبت آن با تربیت، اطلاعات لازم گردآوری و سامان داده شد، سپس یافتههای موجود تحلیل و این نتیجه حاصل شد که هر دو با ایجاد عادات در متربی موافقاند و اصولاً عادت را یکی از روشهای تربیتی شماردهاند. شهید مطهری با تقسیم عادت به فعلی و انفعالی کوشیده است جایگاه عادت مثبت و منفی را در تعلیم و تربیت بازشکافد. از نگاه جمیز اصولاً تربیت همان عادت نیک است. وی تلاش کرده است نظر معلمان و دانشآموزان را به اهمیت و نقش عادت در تعلیم و تربیت جلب و بر آنان روشن کند که نیکبختی و بدبختی بشر در گرو عادت است. گرچه نمیتوان گفت باور آنها درباره نسبت عادت با تربیت دقیقاً یکسان است؛ اما در مجموع نظر آن دو به ایجاد عادت و نسبت آن با تربیت، مثبت، موافق و به لحاظ ماهوی یکی است. اشاره به مشترکات و متفرقات دیدگاه مطهری و جیمز در حوزه یاد شده دیگر دستاورد این جستار است.
The present article deals with a comparative exploration of the relationship between habit and education for Martyr Mutahhari and William James to clarify what the definition of education is for them, what the definition of habit is and what the relationship between the two is.
In this fundamental-historical study conducted through a descriptive-analytical method, to explore the views of those two thinkers on habit and its relation to education, we have collected and organized the necessary data, and then analyzed the findings to conclude that while none of those two scholars has an independent work on habit and its relation to education, both have spoken about habit and education and agree with creating habits in apprentices, and have regarded ‘habit’ as one of the educational methods. Martyr Mutahhari divides habit into ‘active’ and ‘passive’, attempting to explore the status of positive and negative habits in education. For James, education is the very good habit. He has attempted to attract the teachers’ and students’ attention to the importance and the role of habit in education and clarify that the human’s felicity and misery is due to habit. Although one cannot say that their beliefs on the relationship between habit and education is quite the same, their opinion on creation of habit and its relation to education is, altogether, positive and essentially the same. The other achievement of this study is a reference to the common points and differences in the two thinkers’ views.
خلاصه ماشینی:
نسبت عادت با تربیت استاد مطهری در تأملات خود درباره عادت و تربیت، به رابطۀ این دو مقوله با یکدیگر نیز پرداخته و نظر علمای قدیم و غربیان جدید را هم آنمایه که اقتضای سخن بوده کاویده و حتی نقد کرده است.
دور نمیدانم که از این سخن استاد برداشت شود که از نگاه شهید مطهری، قدما در تعریف و شرح ماهیت تربیت، بر ساختن که همان ایجاد عادت است تکیه و تأکید داشته و از پرورش استعدادها یاد نکرده یا چندان به آن اهمیت ندادهاند.
استاد در کنار نکات یاد شده، تلویحاً نگرش مختار خود را نیز مطرح و از آن دفاع کرده است: تحلیل تأییدی نظریه اول: استاد شهید برای بازشکافت فزونتر این دیدگاه در کنار اشاره به دو بخش پرورش استعدادها و ایجاد عادت در تربیت، افزوده است که انسان به عادات و ملکات که تمایلات اکتسابی است نیازمند است، همانطور که به علوم اکتسابی نیازمند است.
استاد معتقد است برای نقد این دیدگاه باید به رفتاری توجه کرد که افراد صاحب عادت از خود نشان میدهند؛ وی به این اعتبار، عادت را به دو نوع فعلی و انفعالی تقسیم کرده، میگوید: «اینکه گفتهاند انسان نباید کاری کند که چیزی برایش به صورت عادت درآید و به آن انس بگیرد، بهطوری که ترک کردن آن دشوار باشد و کار را نه به حکم عقل و اراده بلکه به حکم عادت انجام دهد، به صورت کلی درست است، ولی این دلیل نمیشود که عادت مطلقاً بد باشد، چون عادت بر دو قسم است: عادت فعلی و عادت انفعالی» (مطهری، 1382، ص60).