چکیده:
مفهوم فرونسیس (حکمت عملی) که ریشه در فلسفۀ ارسطو دارد، با اصطلاح سویۀ کاربردی در هرمنوتیک گادامری پیوند وثیقی پیدا میکند. گادامر با الهام از فرونسیس ارسطویی، بر جنبۀ کارکردی و پراگماتیستی فهم تأکید میکند؛ ازاینرو، گادامر فهم و تفسیر را جزء امور انضمامی و تجربی میداند، نه با پیشداشت قواعد و روشهای خاص. آنچه سعدی در مواجهه با آموزههای اخلاقی بهطور عام، و موضوع فقر و غنا انجام میدهد، تحقق عینی کارکردی است. از سدههای سوم و چهارم هجری، یکی از آموزههای اخلاقی که در کتب صوفیه با عناوین مختلف مطرح شده، تفضیل فقیر صابر بر غنی شاکر بوده است. چنین رأی و حکمی تا قرن هفتم قرائت مسلط اهل تصوف محسوب میشده و تمرد و سرکشی از آن، عقاب و عذاب دنیوی و اخروی را برای صاحب آن بهدنبال داشته است؛ تا اینکه در این قرن، سعدی در رسالۀ اخلاقی گلستان، دیگر بار به مفهوم فقر و غنا با چشمانداز و رویکرد تازهای میپردازد. او با تفسیری فرونسیستی متناسب با وضعیت انضمامی و عینی زیست روزمرۀ خود، این بصیرت را پیدا میکند تا در مقابل تفسیر مسلط و فراتاریخی و حاکم، جانب غنا را بهعنوان عاملی نجاتبخش در عصر انحطاط بگیرد و با اخلاقی کارکردگرایانه، زندگی را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورد. این مقاله که بهشیوۀ توصیفیتحلیلی و با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای نوشته شده است، به تبیین و تحلیل این مدعا خواهد پرداخت.
خلاصه ماشینی:
يکـي از مفـاهيم مـورد توجـه اهـل تصوف ، مفهوم «فقر و غنا» بود که بنـا بـه مشـرب خـاص عرفـاني، در سـطوح مختلـف ظاهري و باطني، مجال طرح و شرح پيدا کرد و در قامت يک نظريه با مبـاني و اصـول و فروع گسترده برکشيده شد؛ و چنان که در ادامه خواهد آمد، نظريۀ اخلاقي تفضـيل فقـر و غنا با دلايل و براهين عقلي و نقلي فراوان ، در طي چند قرن چون وحي منزل مورد توجه و اهتمام بزرگان صوفيه بود، تا اينکه اين موضـوع در قـرن هفـتم و در گلسـتان سـعدي، شکل و سياق ديگري پيدا ميکند.
روش پژوهش نوشتار حاضر که به شيوة توصيفيتحليلي و با بهره گيـري از ابـزار کتابخانـه اي نوشـته شده است ، نخست تبارشناسي موضوع فقر و غنا در پاره اي از رساله هاي صوفيانه بررسي ميگردد، سپس در ادامه ، به طرح و شرح خوانش تازة سـعدي از فقـر و غنـا بـا الهـام از مفهوم فرونسيس در تلقي گادامري پرداخته ميشود.
لذا يک بخش از بعد عقلاني نفس ، علمـي يـا نظـري اسـت و جـزء ديگـر، حسابگر که موضوع حکمت عملي نيز فضيلت همـين بعـد حاسـب اسـت ( ,Aristotle (رجوع شود به تصویر صفحه) ارسطو همچنين فضايل نفس را به دو بخش اخلاقـي و عقلانـي تقسـيم مـيکنـد کـه فضايل اخلاقي از طريق عادت فرد را به سوي عمل فضيلت آميز سوق ميدهند، درحاليکه فضايل عقلاني از طريق عقل و استدلال انسان را به سوي عمل فضـيلت آميـز رهنمـون ، و خود به پنج بخش تقسيم ميشوند: اپيستمه يا معرفت علمي اخلاقي تخنه يا فن فضايل نفس نوس يا عقل شهودي عقلاني سوفيا يا حکمت نظري فرونسيس يا حکمت عملي ارسطو در فصل پنجم از کتاب ششم اخلاق نيکوماخوس دربارة فرونسيس ميگويـد: «در تعريف فرزانگي [فرونسيس ] گوييم : استعداد يا ملکه اي است مطـابق قاعـدة صـحيح (عقل ) که به انسان توانايي آن را ميبخشد که در قلمـرو خيـر و شـر بـه عمـل بپـردازد» (ارسطاطاليس ، ١٣٨١: ج ٢، ١٩ بند ١١٤٠ـ ب ).