چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعاملات و روابط سیاسی اعضای شورای شهر و توسعه اجتماعی در شهر دولت آباد اصفهان صورت پذیرفته است. روش این پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری150 نفر از نخبگان علمی، فرهنگی و مذهبی شهر دولت آباد اصفهان می باشد که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق اعتبار صوری و پایایی گویه ها از طریق محاسبه آلفای کرونباخ سنجیده شد. سپس پرسشنامه ها تکمیل و برای تحلیل داده های آماری، از آزمون هایی همچون فیشر، تی و پیرسون در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها نشان داد بین تعاملات سیاسی اعضای شورای شهر و توسعه اجتماعی شهر رابطه معنادار وجود دارد که ابعاد خدمات اجتماعی، امکانات پزشکی، مشارکت اجتماعی، محیط زیست، امنیت و رضایت از زندگی با تعاملات سیاسی اعضای شورای شهر دارای رابطه مثبت و معناداری بوده و ابعاد امکانات آموزشی و حقوق زنان و برابری جنسیتی رابطه معنادار نداشته است. توسعه اجتماعی در شهر از نظر نخبگان(جامعه آماری) در سطح مناسب ابراز گردیده است و همچنین بین جنسیت، شغل، تحصیلات پاسخ گویان و متغیر های پژوهش رابطه معنی داری مشاهده نگردید. آزمون رگرسیونی نشان داد که 3/12 درصد از واریانس توسعه اجتماعی شهر توسط تعاملات سیاسی اعضای شورای شهر تبین می شود.
The purpose of this study was to investigate the relationship between political interactions and social relations of city council members and social development in Isfahan Dolatabad. The method of this research is survey and the statistical population is 150 scientific, cultural and religious elites of Isfahan city. Data gathering tool was a researcher-made questionnaire whose validity was measured by face validity and reliability of items by Cronbach's alpha. Questionnaires were completed and Fisher's exact test, t-test and Pearson's test were used in SPSS software. The results showed that there is a significant relationship between the political interactions of city council members and the social development of the city. The dimensions of social services, medical facilities, social participation, environment, security and life satisfaction have a positive and significant relationship with the political interactions of city council members. And there was no significant relationship between educational facilities and women's rights and gender equality. Social development in the city was elite in terms of elite (statistical population) and there was no significant relationship between gender, occupation, education of respondents and research variables. Regression analysis showed that 12.3% of the variance of social development of the city is explained by the political interactions of city council members.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش نشان داد که بين تعاملات سياسي اعضاي شوراي شهر و توسعه اجتماعي شهر رابطه معناداري وجود دارد که اين يافته با پژوهش هاي احمدي، هادوي نژاد(١٣٩٦)، پيشگاهي فرد، انصاري زاده ، پورموسوي و همکاران (١٣٩١)، الله ويردي زاده ، وليقلي زاده ، صانعي(١٣٩٤)، احمدي پور(١٣٩٠)، اشتريان ، کريمي فرد(١٣٩٥) همسو مي باشد؛ پژوهش هاي مذکور در اين رابطه بيان داشته اند که وجود قوانين مبهم و نظام اداري متمرکز منجر به عدم کارايي مناسب شوراهاي اسلامي شده و حوزه عمل و اختيارات آنها را محدود مي کند و نهايتا با تفسير به رأي نهادهاي بالادستي و آراء نهادهاي حقوقي و قضايي بر اصول تمرکززداي شوراي شهر تأثيري منفي گذاشته است ؛ لازم به ذکر است در صورت افزايش تعاملات و روابط سياسي دولت هاي محلي(همچون شوراي شهر) با دولت مرکزي و نهادهاي بالادستي، نظام اداري متمرکز کاهش ؛ مشارکت و اختيارات شوراي شهر در حوزه شهري افزايش و همچنين مشارکت مسئولين شوراي شهرهاي کشور بيشتر مي شود و نهادهاي بالادستي وضعيت و شرايط شهرهاي کوچک را نيز در سياستگذاري ها و قوانين لحاظ خواهند نمود همچنين در پژوهش اشتريان ،کريمي فرد(١٣٩٥)تمرکزگرايي، رانتي بودن سيستم و مبهم بودن جايگاه حقوقي را موجب عملکرد نامطلوب شوراها در ايران دانسته است که اگر تعاملات دچار آسيب شود، اثربخشي آنها صدمه مي خورد و اين امر بر حيات شهري پايدار تاثير منفي خواهد گذاشت اين بحث با ديدگاه هاي راندينلي، کالينز و گرين در خصوص تمرکززدايي و تفويض اختيارات همخواني دارد.