چکیده:
بومیسرودهها به سبب بیرون ماندن از دایرة ادبیات فاخر و رسمی کمتر در حوزة مطالعات ادبی مورد پژوهش نظاممند قرار میگیرند. همچنین زنان اغلب بهعنوان آفرینشگران اثر ادبی نادیده انگاشته شدهاند و این کاستی جستوجوی فردیت زن در چارچوب گفتمانهای ادبی را دشوار کرده است. بدینسبب، به سهم زنان در شکلدهی به مجموعه ادبیات کرمانجی نیز تاکنون پرداخته نشده است. این نوشتار یک موردکاوی در حوزة نقد ادبی فمنیستی، با رویکرد تحلیلیـ تفسیری و با هدف توسعهای است که تلاش دارد با کشف نشانههای نوشتار زنانه در سهخشتیهای کرمانجی، بسامد صدای زنان را در این آثار آشکار کند. در جستوجوی این نشانهها، نگارندگان هزار و 386 سهخشتی را بررسی کردند که از این شمار، 269 سروده (یکچهارم از اشعار دارای شناسة جنسیتی) را میتوان بارور از نشانههای بیان زنانه دانست. سهخشتیهای سرودهشده از سوی زنان، از دید موضوع در پنج گروه قابل بخشبندیاند: عشق و دلدادگی؛ ازدواج؛ مهاجرت، کوچ و جنگ؛ نقشپذیری اجتماعی؛ و اندرز، نفرین، معرفی خود و...؛ شناسههای بیان زنانه در این ترانهها را میتوان در دو گروه شناسههای صریح و شناسههای ضمنی بخشبندی کرد که هریک به چهار شیوة متفاوت به کار رفتهاند. در این سرودهها روح زن کرمانج بدون پرده و نقاب آشکار میشود و با شنونده به گفتوگو درمیآید. او دیگر زنی نیست که نویسندگان مرد گاه ستودنی همچون یک معشوق یا مادر و گاه نفرتبار همچون یک وسوسهگر یا ساحره برای ما وصف کرده باشند. به یاری نوشتار زنانه، او جهان پیرامون را با همة رخدادها و پدیدههای شگفتآورش از دریچة چشم خود برای خوانشگرانش ترسیم میکند.
Since folk poems are outside the realm of official literature, they have received less attention in the field of literary studies. Also, women are often overlooked as creators of literary works; and this has made it difficult to search for female individuality in the context of literary discourses. Thus, the role of women in shaping Kurmanj literature has not yet been addressed. This essay as a case study in the field of feminist literary criticism with an interpretive analytical approach, has tried to reveal the significance of female voice in the collection of Kurmanj Sechischtis, by discovering the signs of ecriture feminine. Sechischti lyrics are an important part of the literature and folklore of the Iranian Kurmanj nomads. A Sechischti has three hemistiches, each with eight to ten syllables, with words derived from nature and everyday life based on individual experiences and ethnic memories of anonymous poets. In search of these signs, the authors have examined 1386 poems; of these, 269 poems (a quarter of poems with gender identity) have obvious features of feminine expression. Sechischtis written by women, can be divided into five categories, in terms of subject matter: 1. love; 2. marriage; 3. immigration and war; 4. social role-playing; 5. advice, cursing, self-introduction etc. Signs of feminine expression in these poems are either denotative or connotative, each of which has been used in four different methods. In these short and simple folk poems, the woman’s soul is revealed without veil and mask and talks to the audience. She’s no longer a woman described by male writers, whether praiseworthy as a lover or a mother, or disgusting as a tempter or a witch. With the help of ecriture feminine, poetess describes the world around her through her own eyes for the audience, with all its amazing events and phenomena.
خلاصه ماشینی:
این نوشتار یک موردکاوی در حوزٔە نقد ادبـی فمنیسـتی، بـا رویکـرد تحلیلیـ تفسیری و با هدف توسعه ای است که تلاش دارد با کشف نشانه های نوشتار زنانه در سه خشتیهای کرمانجی، بسامد صدای زنان را در این آثار آشکار کند.
پژوهش حاضر با واکاوی هزار و ٣٨٦ نمونـه از سـه خشـتیهـای کرمـانجی، در پـی بازیابی اشعار سروده شده با تکیه بر گفتار و احساس زنان و پیجویی مؤلفه های نوشتار زنانـه در درون مایۀ این آثار است .
نگارندگان در جست وجوی این پرسش اند که آیا زن کرمانج توانسته بـه صدا و نوشتاری زنانه برای سرایش اشعاری برآمده از احساسات خویش دست یابد؟ چارچوب نظری نادیده گرفتن زنان در عرصه های گوناگون تولید فرهنـگ ، بـه درازای سـده هـای پیـاپی طبیعـی انگاشته شده است و فقـط پـس از پدیـداری جریـان هـای روشـنگر دوران معاصـر و بـه یـاری تلاش های کنشگران فمنیست در عرصه های گونـاگون و بـه ویـژه پـس از نگـارش نوشـتارهایی همچون اتاقی از آن خود٢ (١٩٢٩) اثر ویرجینیا وولف ٣ (١٨٨٢ــ١٩٤١)، جـنس دوم ٤ (١٩٤٩) 1.
این نابرابری به زبان نیز راه یافته ، بـه گونه ای که تاریخ ادبیات بیشتر بازتابندٔە گفتار و نوشتار مردانـه اسـت و تجربـۀ زنـان و فردیـت آن ها اغلب نادیده گرفته شده است .
جامعـۀ آمـاری این مقاله حدود هزار و ٣٨٦ سه خشتی را دربر میگیرد که از چهار کتاب منتشرشـده بـه زبـان فارسی، ترانه های کرمانجی خراسان (١٣٧٤)، سه خشتی، ترانـه هـای کوچـک کرمـانج (١٣٨٦)، دیار و دوتار (١٣٩٣) و سه خشتیهای کرمانجی (١٣٩٥) برداشت شده اند.