چکیده:
توجه به روابط زناشویی به عنوان اساسیترین کارکرد خانواده از اهیمت بالایی برخوردار است. تلاش در جهت شناسایی عوامل موثرتر در بهبود روابط زناشویی میتواند به بهبود مداخلات روان-شناختی در این زمینه کمک کند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه جنسیتی طرحوارههای ناسازگار اولیه در پیش بینی طلاق عاطفی زوجین بود. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه اماری کلیه زوجین 25 تا40 ساله شهر رفسنجان بودند. حجم نمونه 205 زوج بود که بصورت دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008) و پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ (1988) بودند. جهت تحلیل دادهها از رگرسیون با روش گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد که در نمونه زنان حوزههای طرحوارهای بریدگی، دیگرجهت مندی و عملکرد مختل و در نمونه مردان طرحوارههای حوزه بریدگی، گوش بزنگی و محدودیت مختل به ترتیب بیشترین توان پیش بینی در طلاق عاطفی را داشتهاند. براساس نتایج بدست آمده میتوان گفت در مداخلات زناشویی بهتر است ضمن بهبود طرحوار های بریدگی در زوجین؛ در زنان تاکید روی طرحوارههای دیگرجهت مندی و عملکرد مختل و در مردان تاکید رو طرحوارههای گوش بزنگی و محدودیت مختل باشد.
Paying attention to marital relationships is the most important function of the family. Trying to identify the most effective factors in improving marital relationships can help improve psychological interventions. The purpose of the present study was to compare the gender of early maladaptive schemas in predicting emotional divorce of couples. This is a descriptive correlation study. The statistical population was all couples 25-40 years old in Rafsanjan. The sample size was 205 couples who were selected by convenience sampling. Data were collected using Guttmann Emotional Divorce Questionnaire (2008) and Young's Early Maladaptive Schema Questionnaire (1988). Stepwise regression was used to analyze the data. The results showed that in the sample of females, the domains of shear, schema, and dysfunctional schema were the most predictive factors in emotional divorce, respectively. Based on the results, it can be said that in marital interventions, it is better to improve the incision schemes in couples; in women to emphasize other schemas of coping and dysfunction, and in men to emphasize earbob schemas and impaired restriction.
خلاصه ماشینی:
نتايج نشان داد که در نمونه زنان حوزه هاي طرح واره اي بريدگي، ديگرجهت مندي و عملکرد مختل و در نمونه مردان طرح واره هاي حوزه بريدگي، گوش به زنگي و محدوديت مختل به ترتيب بيشـــترين توان پيش بيني در طلاق عاطفي را داشـــته اند.
پيشينه تجربي نتايج پژوهش عربپور، خسروي و صرامي (١٣٩٧) در زمينه مقايسه جنسيتي در طرح واره هاي ناسازگار اوليه نشان داد در حوزه هاي گوش به زنگي، بريدگي و حدومرز مختل تفاوت معنيداري بين زنان و مردان وجود دارد.
جدول ٣: بررسي معني داري شاخص هاي تبيين مدل رگرسيوني در گروه نمونه مردان سطح شاخص تغييرات سطح تغييرا سطح معني گام متغير F دماعرنيي t معني داري R ت F داري مقدار ثابت p p ١ بريدگي p مقدار ثابت p ٢ بريدگي ٤١/٧٨ ٠٠٥>p ٠/٣٥ ٤/٨٠ p گوش بزنگي p مقدار ثابت p بريدگي p p ٣ گوش بزنگي p محدوديت p مختل براساس نتايج بدست آمده در گام اول طرح واره حوزه بريدگي وارد معادله رگرسيون داشته است که ٢٦% از تغييرات مربوط به طلاق عاطفي را پيش بيني کرده است .
بحث و نتيجه گيري پژوهش حاضر به مقايسه توان حوزه هاي مختلف طرح وراه هاي ناسازگار اوليه در پيش بيني طلاق عاطفي در زنان و مردان پرداخت .
(2015 1 1 Trobst, Collin, Embree همچنين بر مبناي تفاوت در رشد اخلاقي نيز ميتوان تفاوت در طرح واره هاي ناسازگار زنان و مردان را تبيين کرد.
در گروه نمونه مردان طرح واره هاي گوش به زنگي و محدوديت مختل نسبت به گروه نمونه زنان توان بيشتري در پيش بيني طلاق عاطفي داشتن .