چکیده:
این مقاله بر آن است تا با بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی عصر میرصالح اردکانی، - از علمای قرن یازدهم - در ابعاد محلّی (اردکان و یزد)، ملّی (ایران عصر صفوی) و منطقهای (هند، ازبکها، عثمانی) به تحلیل سفرهای اصلی در طول زندگی وی بپردازد. آنچه بیش از همه در این مقاله محلّ توجّه است، عبارت است از: 1. مهاجرت پدر و احتمالا اجداد میرصالح به اردکان، 2. تحصیل در اردکان و یزد، 3. سفر برای تکمیل تحصیلات به حوزة علمیة اصفهان، 4. سفر به هند، 5. بازگشت به ایران و استقرار در یزد. از آنجا که اطّلاع دقیقی از تاریخ ولادت و وفات میرصالح در دسترس نیست و تنها چند عدد مربوط به سال حوادث خاص در حیات ایشان موجود است، این تحلیل و نتایج احتمالی از پشتوانه قطع منطقی برخوردار نیست، امّا شواهدی که ارائه شده میتواند تا حدودی زوایای زندگی ایشان را روشنتر کند
The present paper is an attempt to study the travels made by late Mirsaleh Ardakani with regard to the social and political situations of that time from a local (Arakan and Yazd), national (Iran at Safavid dynasty) and regional (India, Uzbeks and Othman). What is to be noted more include; a) his father and ancestors’ immigration to Ardakan, b) his schooling in Ardakan, c) his travel to religenous school in Isfahan, d) his travel to India, e) his return to Iran and stay in Yazd. Although there is not accurate information about his birth date and death date, and there are only a few dates about certain events in his life, the results of the preset research may not seem well supported, however, there are documents that can give a much clearer picture of his life.
خلاصه ماشینی:
امّا اگر دقّت تعبیر عربی سیّدمحسن امین در اعیان الشیعه را ملاک قرار دهیم، اصل بازگشت میرصالح از هند به دعوت میرزا اسحاق بیگ برای تدریس در یزد بوده و میرصالح، ـ اکبرآباد پایتخت حکومت تیموریان هند بوده است.
از آنجا که خود مستوفی بافقی، قبل از سفر به عتبات عالیات و در ادامه به هند، متولّی موقوفات یزد بوده و با پسر میرصالح به خاطر قرابت شغلی، آشنایی داشته و از سوی دیگر از آنجا که میرصالح از استادان مبرّز حوزة علمیة یزد بوده، چنین استنباط میشود که تا زمان حضور مستوفی بافقی در یزد، میرصالح در قید حیات بوده؛ چون اگر وفات کرده بود، مستوفی تاریخ وفات را دقیق براساس شواهد خودش ثبت میکرد.
سابقة آل مظفر و حکومت مظفریان و سختیهایی که بر مردم مناطق وسیعی از جنوب و مرکز ایران تحمیل شده، باعث شد مردم روی خوشی به آنها نشان ندهند و از آنجا که موطن اصلی و مقرّ بسیاری از حاکمان آل مظفّر بود میتوان حدس زد که علّت رکود میبد پس از قرن هشتم، مخصوصاً در نیمة قرن دهم و در قرن یازدهم چیست؛ در حالی که در قرن یازدهم، اردکان کانون توجّه و زادگاه بسیاری از بزرگان علمی شیعه (از متنفذان مهمّ در دربار صفوی) بوده است.
بر این اساس، آشنایی میرزا اسحاق با میرصالح احتمالاً در سفر دوم هند بوده که طبق گزارش جامع مفیدی بازگشتی به ایران به همراه نداشته است.