چکیده:
وحشی بافقی از مشهورترین شاعرانِ قرنِ دهمِ هجری است. به ویژه جزوِ شاعرانِ ایرانی استکه به هندوستان نیامده است. وحشی از جایگاه والایی برخوردار بود. زنده یاد دکتر نذ یر احمد2008-1915 ) از نسخه شناسان برجسته هندوستانی سال ها پیش در دو مقاله در مجلّۀ معارف )(اعظمگَر، هندوستان) درباره وحشی به زبان اردو نوشته بود که در اینجا ترجمه فارسی مقاله آوردهشده است. وی با مراجعه به نسخه های خطّی تذکره ها در کتابخانه های هندوستان دربار ة زندگی،زادگاه، تخلّص و شعرهای وحشی این مقالۀ مبسوط را نگاشته بود که در اینجا ترجمۀ آن دو مقالهبه فارسی آورده شده است.
VAḤŠI BĀFQI, Kamāl-al-Din (or Šams-al-Din Moḥammad), a well-known Persian poet of the Safavid period . According to Dr Nazir Ahmed , Vahshi never lived in Hindoostan despite the famous poets on those years. Dr Nazir Ahmad (1915-2008) one of the prominent Persian scholar in Hindoostan wrote a scholar article in Vahshi in which he has brought some new poitns about Vahshi's life: early life, death, his hometown, Takhalus, his travels to Bafq, Kashan, Qazvin, Iraq and other cities. Dr Nazir Ahmad studied on rare manuscripts of Persian Tazkaras ( Khazine Ganj Ilahi; Khulasatul Ahar va Zubdatul Afkar; Safine Khuhgu) and Vashi's Divan. Dr Nazir's article was published in Ma'rif(a recognized journal ) in 1952 in Urdu Language. Here the Persian translation of this article has presented. Dr Nazir's article was published in Ma'rif(a recognized Urdu journal ) in 1952 in Urdu Language. Here the Persian translation of this article has presented.
خلاصه ماشینی:
البتّه این صحیح است که وحشی پیش از رفتن به کاشان، در یزد اقامت داشته بود و داستانِ بلند کردنِ عَلَم هم مربوط به همین زمان است، امّا ارتباطِ عمیق بعد به وجود آمد.
رشید یاسمی در تأیید این گفته نوشته است: (مقدّمه رشیدیاسمی، 1306: 13) «مولدِ او قصبة بافق است، در بست و چهار فرسنگی از یزد، در زمانِ وحشی جزء یزد بوده و اکنون هست».
فهرستنویسِ بانکیپور هم وحشی را «کرمانی» نوشته است: (عبدالمقتدر خان بهادر، 1942: ج2: 174) «وحشی در بافق (کرمان) به دنیا آمده است، امّا چون از بچّگی اینجا (یزد) آمده و ساکن شده است و تقریباً تمامِ عمرِ خود را اینجا سپری کرده است، به وحشییزدی معروف شد.
در خلاصة الاشعار آمده است که وحشی در همان هنگامِ سکونت در وطن، یعنی پیش از رفتن به کاشان، «طریقِ شاعری را در ملازمتِ آنجناب (مولانا شرفالدّین علی بافقی) کسب کرده» و در همانِ ابتدایِ سکونت در یزد، گویا دربارة واقعة عَلمَ بلند کردنِ شاه خلیل، قطعة تاریخی سروده است.
آن طور که از ترکیببندِ فهمی معلوم میشود گویا وحشی، مرثیة پرسوزِ خود را برایِ همین برادرش سروده بود (عبدالمقتدر خان بهادر، 1942: ج2: 174)، امّا پس از درستیِ این قیاس، در داستانِ مؤلّفِ میخانه، ایراداتِ دیگری دیده میشوند.
مثلاً فهرستنویسِ بانکیپور به صراحتِ کامل نوشته است که مولانا شرفالدّین بسیار پیش از وحشی فوت کرده بود و برایِ همین نمیتوان رابطة استادی و شاگردیِ آنها را پذیرفت (عبدالمقتدر خان بهادر، 1942: ج2: 174).