چکیده:
ساده نویسی و بازآفرینی قصه ها و حکایات کهن از جمله حکایات دلنشین کلیله و دمنه از دیربازدر تاریخ ادبیات معاصر رایج بوده است. آثار مهدی آذریزدی نمونۀ برجسته ای از اینگونه آثار است.در این مجال در می یابیم که به غیر از استاد آذر هیچ نویسندة دیگری موفق نشده است چنین پیوندیرا بین ادبیات کهن و ادبیات معاصر ایجاد کند. آذریزدی با توجه به اهمیت تداوم فرهنگی ونگهداری میراث ادبی گذشتگان متن را تنها از نظر زبانی و لغوی و اندکی تغییر در جزئیاترویدادهای داستانی و حوادث فرعی به گونه ای بازنویسی می کند که به متن اصلی شباهت داشتهباشد. او بیان سینه به سینۀ بسیاری از افسانه ها را به شیوة موجود در زمانه نگارش کتاب رواجخرافه پرستی و هذیان دانسته و شیوة بیان آنها را اساساً فاقد هرگونه تازگی و انتخاب مناسب می داندولذا در انتخاب داستانهای کلیله و دمنه ضمن حفظ اصل امانتداری از اصل داستان سعی دارد تا بااستفاده از شیوه های ساده نویسی و ایجاد کششهای منطقی در نگارش برای مخاطبان خود داستانیماندگار و جذاب فراهم آورد. که انصافاً موفق هم بوده و مزایای آن به چند مورد کم و کاستی آنغلبه دارد.
Simplifying and recreating ancient stories and anecdotes, including thepleasant anecdotes of Kelileh and Demneh, has long been common in thehistory of contemporary literature. Mehdi Azar Yzadi is an outstandingfigure who has attempted such works. I have realized that, except for AzarYazdi, no other writer has succeeded in creating such a connectionbetween ancient literature and contemporary literature. Due to theimportance of cultural continuity and the preservation of the literaryheritage of the past, he has simplified and rewritten the text only in termsof language and vocabulary and a slight change in the details of fictionalevents and sub-events in a way that resembles the original text. Hebelieved that the current oral recitation of many myths is the prevalence ofsuperstition and delusion at this printing time, considering it to have nonovelty and proper choice, and therefore he tried to choose the stories ofKelileh and Demneh while remaining faithful to the story in order toprovide an impressive story for the audience by using simple writingtechniques and creating logical pulls in writing. He has been quitesuccessful in doing it.
خلاصه ماشینی:
او بیان سینه به سینۀ بسیاری از افسانهها را به شیوۀ موجود در زمانه نگارش کتاب رواج خرافهپرستی و هذیان دانسته و شیوۀ بیان آنها را اساساً فاقد هرگونه تازگی و انتخاب مناسب میداند ولذا در انتخاب داستانهای کلیله و دمنه ضمن حفظ اصل امانتداری از اصل داستان سعی دارد تا با استفاده از شیوههای سادهنویسی و ایجاد کششهای منطقی در نگارش برای مخاطبان خود داستانی ماندگار و جذاب فراهم آورد.
کلیله و دمنه، بازنویسی، قصّه، آذریزدی مقدّمه قصّههای کلیله و دمنه به نگارش آذریزدی مشتمل بر بیست و پنج داستان است که تمامی آنها از زبان حیوانات است و در ماجراهایی که میان آنها و یا میان آنها و انسان رخ میدهد موضوعات حکمت آمیز نقل شده است و به راستی که کلام استاد در قالب کهنه افسانه و داستان به بهترین شکل ممکن مفاهیم معنوی و رموز ظریف چگونه زیستن را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
این مقالۀ تحلیلی ـ توصیفی به روش کتابخانهای انجام شده است و جامعۀ آماری این مقاله را کتاب قصّههای کلیله و دمنه (جلد اوّل از مجموعۀ 8 جلدی کتاب قصههای خوب برای بچّههای خوب) اثر مهدی آذریزدی انتشارات سپهر دربر میگیرد که در سال 1335 به چاپ رسیده است و دارای 115 صفحه است.
و امّا یافتههای این تحقیق نشان می دهد که: 1ـ در اکثر داستانهایی که استاد از کتاب کلیله و دمنه بازنویسی کردهاند نام اصلی داستان تغییر یافته و به نامهای دیگری در بازنویسی ایشان عرضه شدهاند که این کار بنا بر گفتۀ خود استاد آذریزدی برای سادهتر شدن موضوع و حتی جذب بیشتر کودکان و نوجوانان به این قصّهها و همچنین ناشناخته و نامأنوس بودن بعضی از کلمات در نام داستانها است که به حق در بیشتر داستانها نیز چنین است.