چکیده:
گروه اسمی یکی از واحدهای ساختاری زبان فارسی است که در مرتبهای بالاتر از کلمه و پایینتر از بند قرار دارد. این واحد ساختاری دارای سه عنصر: وابستة پیشرو (پیشین)، هسته و وابستة پیرو (پسین) است با 4 جایگاه برای وابستههای پیشرو و 5 جایگاه برای وابستههای پیرو که از مجموع وابستههای پیرو واحد واژگونمرتبه وابستة پیرو شماره 5 میباشد. بر این اساس بخشی از پیچیدگی ساختار جمله، نتیجه پیچیدگی ساختار گروه اسمی مرتبط با واحدهای واژگونمرتبه آن است. این بررسی بر آن است که به تبیین وابستهای که در گروه اسمی کارکرد توضیحی دارد و در نظریة ساختارگرایی مقوله و میزان واحد واژگونمرتبه نامیده میشود، بپردازد و این مقوله را در کلام حافظ بررسی نماید؛ چرا که حافظ شاعر برجستهای است که از ظرفیت زبان، بالاترین بهره را برده و یکی از راههای بخشیدن ظرفیت معنایی متناسب کاربرد واحدهای واژگونمرتبه در گروه اسمی است که این ویژگی در کلام وی از بسامد بالایی برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
» به کار ميرود (مشکوه الديني، ١٣٦٦: ٨٠)٧ نيز در اين زمينه آمده است : «هر عبارتي که داراي فعل باشد اما معني آن تمام نباشد «فراکرد» ناميده ميشود» (ناتل خانلري، ١٣٨٢: ١٣٨)؛ به تعبيري ديگر «فراکرد يا جملۀ پايه ، جملۀ ساده اي است که در يک جملۀ مرکب منظور اصلي گوينده يا نويسنده را در بر دارد و قابل تأويل به مصدر يا صفت نيست و فراکرد يا جملۀ پيرو جمله اي است که در يک جملۀ مرکب همراه جملۀ پايه ميآيد و وابسته آن ميباشد و مفاهيمي هم چون شرط ، زمان ، علت ، نتيجه و غيره را به مفهوم جملۀ پايه ميافزايد.
به طور مثال : در جمله «آن دانشجويي که (پژوهشگر برتر شناخته شده بود و پژوهش هاي علمي ارزنده اي ارائه داده بود) به مؤسسه معرفي شد» قسمتي که بين دو هلال قرار گرفته ، خود جمله اي است که از دو بند ساخته شده است ، ولي در اينجا با واژگوني مرتبه و به عنوان عنصري در ساختمان گروه اسمي که جايگاه مسنداليه را اشغال کرده ، به کار رفته است ، چون عناصر ساختماني گروه از نوع واحدهاي مرتبۀ پايين تر يعني کلمه ميباشند؛ جملۀ بين دو هلال نيز در جايگاه يک عنصر ساختماني در واحد گروه به کار رفته و در واقع اين جمله از نظر ساختاري به جاي کلمه نشسته و واحدي واژگون مرتبه شده است .