چکیده:
اختلافات سرزمینی و مرزی همیشه به صورت یکی از عوامل منازعه در روابط بین کشورها بوده است. حوزه اتحادیه اروپا نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در طول تاریخ با این مشکل رو به رو بوده است. پس از جنگ جهانی دوم، این منطقه از جهان، تحولات شگرفی را به خود دید. همگرایی منطقهای، چهره این منطقه را متحول کرد و نحوه پاسخ دهی به اختلافات نیز دگرگون شد. سوالی که پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخی به آن بود، عبارت است از اینکه: همگرایی چه نقشی در حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات سرزمینی و مرزی در حوزه اتحادیه اروپا داشته است؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است، ابزار گردآوری اطلاعات نیز با استفاده از روش کتابخانهای است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تأثیر همگرایی اروپایی بر حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات را میتوان در چهار حوزه بررسی کرد: اول، تحمیل هنجارها و پیش شرطهایی برای عضویت یا همان تأثیر جبری همگرایی در حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات سرزمینی- مرزی؛ دوم، ایجاد مشروعیت ادراکی همگرایی در بین بازیگران یا همان عامل قادرسازی که بازیگران در صورت قادر بودن به مشروعیت دادن به همگرایی میتوانند زمینه حل و فصل اختلافات را داشته باشند؛ سوم، پیوند دادن پدیده منازعه با عموم مردم و غیرامنیتی کردن آن یا همان تأثیر پیوندی؛ چهارم، درونی شدن همگرایی یا همان تأثیر ساختاری که در نمونه قبرس نیز به وضوح قابل مشاهده بود.
Territorial and border conflicts have always been one of the causes of conflict between the states. European Union region is no exception and has faced this problem during history. But, after World War II this region has witnessed huge evolutions, and integration has changed the region and consequently, the way of conflict settlement has been changed. The research was intended to find an answer to this question that “how integration can affect the peaceful settlement of territorial and border conflicts”. The research is fundamental in its goal and is descriptive-analytic in its nature and method. The research findings showed that European integration contributes to a peaceful settlement of territorial and border conflicts in four ways: first, imposing the norms and preconditions for membership called compulsory impact in a peaceful settlement of territorial-border conflicts; second, creating perceptional legitimacy of integration among the parties called enabling impact that the parties can settle the conflict peacefully, if they can legitimize the integration; third, connecting the dispute with the public and de-securitizing the dispute called connective impact and fourth, institutionalizing integration called constructive impact which was obvious in Cyprus case.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش نشان میدهد که تأثیر همگرایی اروپایی بر حل و فصل مسـالمت آمیـز اختلافات را میتوان در چهار حوزه بررسی کرد: اول ، تحمیل هنجارها و پیش شرط هایی بـرای عضویت یا همان تأثیر جبری همگرایی در حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات سرزمینی- مرزی ؛ دوم ، ایجاد مشروعیت ادراکی همگرایی در بین بازیگران یا همان عامل قادرسازی کـه بـازیگران در صورت قادر بودن به مشروعیت دادن به همگرایی میتوانند زمینه حل و فصل اختلافـات را داشته باشند؛ سوم ، پیوند دادن پدیده منازعه با عموم مردم و غیرامنیتی کردن آن یـا همـان تـأثیر پیوندی؛ چهارم ، درونی شدن همگرایی یا همان تأثیر ساختاری که در نمونه قبرس نیز به وضوح قابل مشاهده بود.
بـا ایـن حال ، نقش همگرایی اروپایی در حل منازعات سرزمینی و مرزی در چهـار حـوزه اثرگـذاری قابل بررسی است که در ادامه این چهار حوزه تبیین میشود: 0 تأثیر جبری 2 این مسیر به سیاست هایی مرتبط است که اتحادیه اروپا از طریـق آن بـه صـورت مسـتقیم بـا رهبری سیاسی طرف های منازعه در ارتباط است .
اگرچه اتحادیه ، نهاد و یا آژانس مشخص و تخصصی در زمینۀ حـل و فصـل اختلافـات سرزمینی - مرزی ندارد و دول عضو نیز حاضر به واگـذاری حاکمیـت خـود در ایـن زمینـه نیستند، ولی همگرایی اروپایی هزینه های منازعه را بالا میبرد و احتمال جنگ را کاهش مـی - دهد و این خود تبدیل بـه هنجـاری جدیـد در اتحادیـه گردیـده اسـت : یعنـی هنجـار حـل مسالمت آمیز اختلافات .