چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط شکنندگی باورهای شادی و شادمانی تجربهشده با نقش تعدیلکنندگی خوشبینی انجام گرفت. در این پژوهش پیمایشی، 225 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر شهر کرمان شرکت کردند. جهت جمعآوری دادهها، از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و از پرسشنامههای خوشبینی-بدبینی (LOT)، شکنندگی شادی (FHS) و شادی درونی (SHS) استفاده شد. دادهها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه سلسه مراتبی و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که شکنندگی باورهای شادی رابطه منفی معنیداری با شادمانی تجربهشده دارد. علاوه بر این، خوش-بینی توانست رابطه میان این متغیرها را تعدیل کند. به عبارت دیگر، خوشبینی رابطهی شکنندگی باورهای شادی را بر شادمانی تجربهشده کاهش داد. بر این اساس، میتوان با طراحی و اجرای مجموعه برنامههای آموزشی جهت ارتقای خوشبینی در دانشجویان به کاهش ارتباط شکنندگی باورهای شادی و شادمانی تجربهشده در آنان دست یافت
The purpose of this study was to determine the relationship between the fragility of happiness beliefs and the experienced happiness with the moderating role of optimism. 225 students of Shahid Bahonar University of Kerman participated in this survey. A multi-stage cluster sampling method was used to collect data, and the questionnaires were Optimism-Pessimistic, Fragility of Happiness and Subjective Happiness. Data were analyzed by Pearson correlation coefficient and multiple hierarchical regression analysis using SPSS-22 software. The results of the regression analysis showed that the fragility of happiness beliefs has a negative relationship with experienced happiness. In addition, optimism was able to moderate the relationship between the fragility of happiness beliefs and the experienced happiness. In other words, optimism reduced the relationship between the fragility of happiness beliefs and the experienced happiness. According to this, it is possible to reduce the relationship between the fragility of happiness beliefs and the experience of happiness in the students by improving their optimism.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس ، ميتوان با طراحي و اجراي مجموعه برنامه هاي آموزشي جهت ارتقاء خوش بيني در دانشجويان به کاهش ارتباط شکنندگي باورهاي شادي و شادماني تجربه شده در آنان دست يافت .
باور به اينکه شادماني به دنبال يک سبک زندگي عالي است (بجاي آن که صرفا تجارب خوشايندي را به بار ميآورد) و بهتر است فعالانه دنبال شود (تا اينکه از آن دوري شود) به طور معنيداري با بهزيستي ذهني ٣ در ارتباط است ( & Ford, Shallcross, Mauss, Floerke ٢٠١٠ ,Ryan &Huta ;٢٠١٤ ,Gruber).
آن چه در تعريف Dinner حائز اهميت است دو جنبه از بهزيستي ذهني است که ميبايست از يکديگر متمايز گردد: يکي جنبه 1- happiness 2- psychological well-being 3- subjective well-being شناختي که معمولا در قالب رضايت فرد از زندگي تصور ميشود و ديگري جنبه عاطفي است که اغلب به صورت احساس شادي يا ناراحتي از تعادل ميان احساسات خوشايند و ناخوشايند در نظر گرفته ميشود (٢٠١٢ ,Safarishali &cited by Hezarjaribi ).
در مجموع ، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به اين سؤال است که آيا خوش بيني ميتواند اثر شکنندگي باورهاي شادي را بر تجارب شادماني دانشجويان کاهش دهد؟ سؤال مذکور مطابق با شکل ١ مورد بررسي قرار گرفت .
Optimism -0/16** 0/35** 1 بر اساس نتايج جدول شماره ٣، بين شکنندگي باورهاي شادي با خوش بيني رابطه منفي و معنيدار وجود دارد (٠٠٥≤p) اين در حالي است که بين شادماني تجربه شده و خوش بيني رابطه مثبت و معنيدار وجودارد (٠٠١≤p).