چکیده:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موفقیت تحصیلی افراد دارای مشکل بینایی انجام شد. برای این منظور از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش تعداد 15 نفر از افراد دارای مشکل بینایی بودند که بخش اعظم زندگی خود را در نابینایی گذرانده و در سال تحصیلی 97-96، دانشجو یا فارغ التحصیل دوره دکتری بودند. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند و با راهبرد گلوله برفی انتخاب شدند و به منظور جمع آوری داده ها، با آنها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با روش Colaizzi تحلیل شد و تعداد 248 کد اولیه استخراج شده از مصاحبه ها براساس شباهت معنایی، در 44 مفهوم جای گرفتند و سپس مفاهیم مرتبط با هم تحت عنوان 10 مقوله اصلی دسته بندی شدند که عبارتند از: حمایت های خانوادگی، استفاده از تحصیل برای رفع نیازها، جبران تجارب و احساسات ناخوشایند، نگرش ها و باورهای امیدبخش، دستاوردهای ضمنی تحصیل، بسترسازی محیط های آموزشی، ویژگیهای مثبت شخصیتی، استعدادها و توانایی های شناختی، عوامل مثبت اجتماعی و هدفگذاری در جهت ارزش ها و علایق.
The purpose of this study was to identify the factors of academic achievement in people with visual impairments. So the qualitative approach and descriptive phenomenological method were used. Participants in this study were 15 people with visual impairments who were blind for most of their life and, were students or graduates of the Ph.D. in the academic year 96-97. They were selected by purposeful sampling with snowball method and in-depth semi-structured interviews were conducted to collect data. The data collected were analyzed by the Colaizzi method and the 248 original codes extracted from the interviews based on semantic similarity 44 concepts received and then 10 main categories with the related concepts which include: Family support, Education to eliminate needs, Compensating for unpleasant experiences and emotions, Optimistic attitudes and beliefs, Implicit achievements in education, Establishing educational settings, Positive personality traits, Cognitive talents and abilities, Positive social factors and Setting goals based on values and interests.
خلاصه ماشینی:
داده هاي جمع آوري شده با روش Colaizzi تحليل شد و تعداد ٢٤٨ کد اوليه استخراج شده از مصاحبه ها براساس شباهت معنايي، در ٤٤ مفهوم جاي گرفتند و سپس مفاهيم مرتبط با هم تحت عنوان ١٠ مقوله اصلي دسته بندي شدند که عبارتند از: حمايت هاي خانوادگي، استفاده از تحصيل براي رفع نيازها، جبران تجارب و احساسات ناخوشايند، نگرش ها و باورهاي اميدبخش ، دستاوردهاي ضمني تحصيل ، بسترسازي محيط هاي آموزشي، ويژگيهاي مثبت شخصيتي، استعدادها و تواناييهاي شناختي، عوامل مثبت اجتماعي و هدف گذاري در جهت ارزش ها و علايق .
طبق پژوهش هاي انجام شده ، رابطه معناداري بين سطح تحصيلات با کيفيت زندگي نابينايان (٢٠١٠ ,Masoumi &Amini, Haghani ) و نيز بين موفقيت تحصيلي نابينايان با عزت نفس اين افراد (٢٠١٤ ,Papadopoulos) و صفات شخصيتي آن ها ( & Klinkosz, Secowski ٢٠٠٦ ,Brambring)، وجود دارد.
تحليل داده ها نشان ميدهد که دريافت حمايت از طرف خانواده در حوزه هاي مختلف ، يکي از عوامل اصلي تأثيرگذار بر موفقيت تحصيلي افراد مشارکت کننده در اين پژوهش بوده است .
تحليل مصاحبه ها نشان ميدهد که جبران تجارب و احساسات ناخوشايند درکشده در طول زندگي، يکي از عوامل پيش برنده در مسير رسيدن به موفقيت تحصيلي براي افراد مشارکت کننده در اين پژوهش بوده است .
(Sotoudehasl, Kahouei, Sensebili & Fodaje, 2018) همچنين نگرش هاي اجتماعي مثبتي در مورد تحصيلات و افراد تحصيل کرده وجود دارد که نابينايان را در ادامه راه خود در اين مسير مصمم تر ميکند.