چکیده:
بررسی سیر تحول روابط میان هند و آمریکا بیانگر روابط پر فراز و نشیب میان آنهاست. بااینحال از دهه 1990 به دنبال تحولات اقتصاد جهانی و اتخاذ سیاست اقتصادی بازارمحور، هند در مسیر بازسازی روابط خود با ایالاتمتحده گام برداشت. بعلاوه سیاست توسعه روابط اقتصادی با کشورهای نوظهور در دوره کلینتون، راه را برای جهتگیری مجدد ایالاتمتحده در برداشتهای خود نسبت به هند هموار نمود. با وجود ملاحظات سیاسی و استراتژیک دولت بوش و پیشرفتهای بعدی در روابط دوجانبه، هرگونه چشمانداز بلندمدت همکاری میان ایالاتمتحده و هند، لزوماً باید اهداف اقتصادی و استراتژیک را در نظر بگیرد. بر این اساس در مقاله حاضر سعی شده تا با استفاده از روش کیفی رابطه میان همگرایی اقتصادی و منطق استراتژیک که نهتنها موجب افزایش شکوفایی اقتصادی، بلکه بهرهمندی اهداف استراتژیک دو کشور شده، مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد. لذا در مقابل این سؤال که تحولات اقتصادی در عرصه جهانی، چه تأثیری بر مناسبات هند و ایالاتمتحده داشتهاند؟ میتوان این فرضیه را مطرح ساخت که تحولات اقتصادی و بازارهای جهانی موجب وابستگی متقابل و نزدیکی هند و ایالاتمتحده و درنتیجه افزایش انعطافپذیری آنها در عین اهمیت یافتن صفبندیها برای دستیابی به اهداف استراتژیک شده است. یافتههای مقاله نشان میدهند که نیاز ایالاتمتحده به شرکای بینالمللی در ایجاد اتحادهای حمایتی، و تلاش هند برای کسب خودمختاری استراتژیک از طریق همکاری با ایالاتمتحده و همزمان مصونسازی این تجدید ساختار از طریق روابط نزدیک با دیگر کشورها، به معنای افزایش وابستگی متقابل و گسترش بیسابقه روابط هند و آمریکا است.
Abstract
An assessment of the developments in Indo-American relations reveals the numerous ups and downs in the relations between the two countries. Since 1990 and after developments in the global economy and adoption of a market-based economic policy by India, however, New Delhi has moved toward restructuring its relations with Washington. In addition, the US policy of developing economic relations with emerging economies during the Clinton’s administration paved the way for Washington to reorient its perceptions toward India. Despite political and strategic considerations of George W. Bush’s administration and later developments in mutual relations between the US and India, any long-term perspective of cooperation between the two countries should concentrate on economic and strategic objectives. Based on this argument, the present article has endeavored to take advantage of qualitative methodology in order to analyze the relation between economic convergence and strategic logic which has not only resulted in the enhancement of economic flourishment but also has strengthened the strategic objectives of the two countries. What are the effects of global economic developments on the Indo-American relations? In answering this question, we can raise this hypothesis that economic developments and global markets have resulted in interdependency and proximity between India and the US. They have also contributed to further flexibilities by both countries while highlighting the importance of alliances for attaining strategic objectives. The findings of the article indicate that the United States’ need to international partners for creating supporting associations and the India’s efforts to obtain strategic autonomy through cooperation with the US and, concurrently, immunization of this restructuring by embarking on closer relations with other countries is tantamount to interdependence and unprecedented expansion of relations between New Delhi and Washington.
خلاصه ماشینی:
لذا در مقابل این سؤال که تحولت اقتصادی در عرصه جهانی، چه تأثیری بر مناسبات هند و ایالت - متحده داشتهاند؟ میتوان این فرضیه را مطرح ساخت که تحولت اقتصادی و بازارهای جهانی موجب وابستگی متقابل و نزدیکی هند و ایالتمتحده و درنتیجه افزایش انعطافپذیری آنها در عین اهمیت یافتن صفبندیها برای دستیابی به اهداف استراتژیک شده است.
یافتههای مقاله نشان میدهند که نیاز ایالتمتحده به شرکای بینالمللی در ایجاد اتحادهای حمایتی، و تلش هند برای کسب خودمختاری استراتژیک از طریق همکاری با ایالتمتحده و همزمان مصونسازی این تجدید ساختار از طریق روابط نزدیک با دیگر کشورها، به معنای افزایش وابستگی متقابل و گسترش بیسابقه روابط هند و آمریکا است .
Since 1990 and after developments in the global economy and adoption of a market-based economic policy by India, however, New Delhi has moved toward restructuring its relations with Washington.
به عقیده وی با وجود اهمیت بیشتر هند بهعنوان دولت برتر در منطقه، ازآنجاکه همواره رئالیسم محرک دیپلماسی ایالتمتحده در جنوب آسیا بوده است، در این دوره نیز سعی دارد با ایجاد توازن در روابط خود با دو قدرت جنوب آسیا، از جنگ میان آنها جلوگیری کند.
الف ( الگوی تجارت جهانی رشد سریع تجارت جهانی کال و خدمات از ٦/٣ تریلیون دلر در سال ١٩٩٥ به حدود ٢٣/٩ تریلیون دلر در سال ٢٠١٤ (٢٠١٦ ,WTO -World Trade Organization ) مورد توجه ناظران امور قرار گرفت؛ اما علیرغم عواقب بالقوه بسیار گسترده آن، کمتر به عنصر عدمتمرکز ساختار تجارت جهانی توجه شده است.