چکیده:
شاهان صفوی هر یک به نوبه خود، در بزرگداشت هنرمندان و پیشرفت دادن هنر کوشا بودند، هر چند که میزان و نحوه حمایت آنها از هنر در حدود حکومت دویستساله صفوی یکسان نبوده و با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. فقدان اقتدار مقام سلطنت شاه محمد خدابنده، به علت تغییر و تحولات سیاسی و نابینا بودن ایشان از وی مردی ضعیف و سرخورده ساخته بود که در نتیجهی آن از او نه شاهی عظیم و نه حامیای بزرگ در جهت حمایت و ارج قرار دادن نسبت به هنر و هنرمندان به وجود آورده بود؛ اما این باعث نمیشود که سیر و تحول هنر در دورۀ وی را نادیده بگیریم و مورد تفحص و تحقیق قرار ندهیم. در همین راستا، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی جایگاه هنر و رویکرد شاه محمد خدابنده نسبت به آن پرداخته شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که به دلیل تحولات سیاسی و دورۀ کوتاه حکومت شاه محمد خدابنده (985-996 ه. ق)، آنطور که شایسته باشد، هنر مورد توجه قرار نگرفت و با فراز و فرودهایی همراه بوده است.
The Safavid kings, each in their own way, were diligent in honoring the artists and advancing the art, although the extent and manner of their support for art was not the same within the two-hundred-year Safavid rule and was accompanied by ups and downs. The lack of authority of Shah Mohammad Khodabandeh, due to his political changes and blindness, had made him a weak and frustrated man, as a result of which he was neither a great king nor a great supporter in order to support and honor him. He created art and artists, but that doesn't stop us from ignoring the evolution of art in his time and not exploring it. In this regard, in this research, the position of art and Shah Mohammad Khodabandeh's approach to it have been studied by descriptive-analytical method and using library resources. The research findings indicate that due to political developments and the short period of the rule of Shah Mohammad Khodabandeh (985-996 AH), art was not considered as it should be and has been accompanied by ups and downs.
خلاصه ماشینی:
فقدان اقتدار مقام سلطنت شاه محمد خدابنده، به علت تغییر و تحولات سیاسی و نابینا بودن ایشان از وی مردی ضعیف و سرخورده ساخته بود که در نتیجهی آن از او نه شاهی عظیم و نه حامیای بزرگ در جهت حمایت و ارج قرار دادن نسبت به هنر و هنرمندان به وجود آورده بود؛ اما این باعث نمیشود که سیر و تحول هنر در دورۀ وی را نادیده بگیریم و مورد تفحص و تحقیق قرار ندهیم.
بعضی از منابع معتقدند که نقاشان ایران در این دوره صنعتگرانی ماهر در انتخاب مواد، کاغذ و رنگ بودند و بسیار ماهرانه به کار خود مشغول میشدند ولی سبک کارشان در نقاشی بسیار ساده و ابتدائی بوده است (پوپ، بیتا: ص 70).
یکی از نقاشان زمان شاه محمد خدابنده که در کار تهیۀ اشکال متنوع برای ظروف خزف دخالت داشته «مصور محمدی» بوده است (همان: ص 220).
7- شعر و شاعری شعر و ادبیات تحت تأثیر ویژگیهای مذهبی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این دوره قرار گرفت و اگرچه شاه محمد خدابنده مردی صاحب فضل و شاعر پیشه بود و در شعر «فهمی» (فلسفی، 1371، ج 1: ص 65) تخلص مینمود، اما با وجود این در دوران حکومتش به علت علائق صوفی گرانهاش به شعر و شاعری چندان توجهی نشد و شعرا کمتر مورد تشویق و حمایت شاه و دربار قرار گرفتند (یان، 1354: ص 464).