چکیده:
روایت شکلی از سخن است که رویدادهایی را طبق ساختاری بازمیگوید. به این ساختار روایت، به اصطلاح طرح (پیرنگ) داستان گفته میشود. روایت و ویژگیهای آن از جمله عناصری است که میتواند اثری را از دیگر اثرهای روایی متمایز کند. روایت شناسی از مباحث جدید در حوزهی رویکردهای نقد ادبی در ادبیات ایران و جهان است و در این میان آلژیر ژولین گریماس، از نظریهپردازان مطرح در این زمینه است. ادبیات داستانی معاصر ایران یکی از انواع ادبی مهم هستند که قابلیت این را دارند تا از دیدگاه روایتشناسی مورد بررسی قرار گیرند. یکی از این نویسندگان، صادق هدایت است که نویسندگان صاحبسبک داستان نویسی معاصر ایران است و بیشتر آثار وی با درونمایهی اجتماعی و سیاسی است. در این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای صورت گرفته است، برآنیم که به روایتشناسی داستان داش آکل صادق هدایت از مجموعه داستان سه قطره خون، از منظر گریماس بپردازیم. هدف این پژوهش آن است که نشان دهد که این داستان به رغم سادگی ظاهری از الگوی ساختاری و روایت کاملی برخوردار هستند و در قالب نظریهی کنشی و معناشناسانهی گریماس قابل بررسی و ارزیابی میباشد. بررسی روایت داستانی داش آکل و دست یافتن به میزان انطباق داستان آن با نظریات گریماس هدف اصلی این مقاله خواهد بود.
Abstract
Narration is a form of speech that recounts events in a structured way. This narrative structure is called the story
of the story, and its features are among the elements that can differentiate it from other narrative works. Algerian
Julien Grimas is one of the leading theorists in the field, and contemporary Iranian literary fiction is one of the
most important literary genres capable of being studied from a narrative point of view. He is the author of
contemporary Iranian storytelling and most of his works with the theme of society in this descriptive and
analytical research based on library studies, we intend to examine the narrative of the story of Dash Akkel
Sadegh Hedayat from the collection of three drops of blood from Grimas's point of view. This story, despite its
apparent simplicity, is fully structured and narrative, and can be studied and evaluated in the context of Grimes's
semantic theory of action, exploring Dash Akkel's narrative narrative and achieving a degree of conformity to
Grimas's theories.
خلاصه ماشینی:
روایتشناسی داستان داش آکل براساس الگوی کنشی گریماس سیمین عزتی فر دکتری زبان و ادبیات فارسی، دبیر ادبیات شهر کرج، ناحیه 4 چکیده روایت شکلی از سخن است که رویدادهایی را طبق ساختاری بازمیگوید.
بررسی روایت داستانی داش آکل و دست یافتن به میزان انطباق داستان آن با نظریات گریماس هدف اصلی این مقاله خواهد بود.
در این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای صورت گرفته است، برآنیم که به روایتشناسی داستان داش آکل صادق هدایت از مجموعه داستان سه قطره خون، از منظر گریماس بپردازیم.
در این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای صورت گرفته است، برآنیم که به روایتشناسی داستان داش آکل صادق هدایت از مجموعه داستان سه قطره خون، از منظر گریماس بپردازیم.
هدف این پژوهش آن است که نشان دهد که این داستان به رغم سادگی ظاهری از الگوی ساختاری و روایت کاملی برخوردار هستند و در قالب نظریهی کنشی و معناشناسانهی گریماس قابل بررسی و ارزیابی میباشد.
هدف این پژوهش آن است که نشان دهد که این داستان به رغم سادگی ظاهری از الگوی ساختاری و روایت کاملی برخوردار هستند و در قالب نظریهی کنشی و معناشناسانهی گریماس قابل بررسی و ارزیابی میباشد.
هدف نویسنده از این داستان رسیدن به ناجوانمردی کاکارستم به داش آکل است.
در نظریه گریماس در بخش مربوط به پیرنگ سه پارهی ابتدایی، میانی و پایانی و نیروهای تخریب کننده و ساماندهنده وجود دارد که نشان میدهد این داستان (داش آکل) یک روایت کامل است.