چکیده:
تفریح و بازی یکی از مشخصات جداییناپذیر دوران کودکی است، تا آنجا که میتوان گفت دوران کودکی به بازیهای مربوط به آن پیوند خوردهاست. نهتنها کودک، بلکه بزرگسالان نیز به تفریح و شادی نیاز دارند؛ چنانکه میتوان گفت تفریح، یکی از نیازهای انکارناپذیر در درون هر انسان است؛ همان طور که ویلیام گلاسر نیز یکی از پنج نیاز اساسی انسان را نیاز به تفریح دانستهاست. ادبیات کودکان، خصوصاً داستانهای برگزیده از منظر منتقدان صاحبنظر، علاوه بر نقشی که در تأمین نیازهای اساسی کودک ایفا میکند، تأثیر شایانتوجهی نیز در تقویت توانمندی او در تأمین نیازهای اساسی دارد. با این پیشفرض، پژوهش حاضر به بررسی کتابهای برگزیدۀ داستانی، بر اساس برانگیختگی نیاز به تفریح در نظریۀ انتخاب گلاسر، در شخصیتهای اصلی و فرعی داستانها و چگونگی عملکرد ایشان در زمان برانگیختگی این نیاز و نوع تأثیر عملکرد مزبور در سرنوشت شخصیت داستان میپردازد. در حقیقت، میتوان گفت داستانهای کودک علاوه بر اینکه وسیلهای برای تفریح کودک و پاداشی برای یادگیری اوست، میتواند با توجه به روانشناسی دوران کودکی و شخصیتپردازی متناسب با این دوران، به تقویت توانمندی کودکان در انتخابهای زندگی آنان بپردازد.
Romances and stories, and in particular children’s literature, have the significant potential to be utilized toward both education and treating some of the behavioral and personality disorders of children as well as to enhance some of their abilities. Children’s literature, especially the selected stories of this article, has a significant role in providing the basic needs of the child. This article examines fictional books, based on the idea of aroused need for recreation in William Glaser’s choice theory, to study how the characters of the stories act at the time of the arousal of this need. It also studies the type of effect their actions have on their fates. In fact, children’s stories, in addition to being a vehicle for their recreation and a reward for learning, can employ child psychology and an appropriate characterization to enhance their ability to make life choices.
خلاصه ماشینی:
بـا ايـن پيش فرض ، پژوهش حاضر به بررسي کتاب هاي برگزيده داستاني، بر اساس برانگيختگي نياز به تفريح در نظريه انتخاب گلاسر، در شخصيت هاي اصلي و فرعي داستان ها و چگـونگي عملکـرد ايشـان در زمـان برانگيختگي اين نياز و نوع تأثير عملکرد مزبور در سرنوشت شخصـيت داسـتان مـيپـردازد.
وقتي قهرمان با وجود انتخاب هاي ناپسند در پايان داستان به نتـايج دلخواه ميرسد، کودک نيز در موارد مشابه ، بـه انتخـاب هـاي مشـابه دسـت مـيزنـد، تـا ١٥٢/ تحليل روان شناختي «نياز به تفريح » در داستان هاي برگزيده کودکان بر اساس نظريه انتخاب ويليام گلاسر نتيجه اي چون نتيجه شخصيت محبوب داستاني خود بگيرد و بيترديـد ايـن تـأثير منفـي بسيار بيشتر از آموزش اعمال ناپسند به روش مستقيم است : «به نظر گلاسر، انسان ها براي ارضاي نيازهاي فطري خويش ، تصـاويري در سر خود به وجود مي آورند.
ذهن کودک در ايـن سـرزمين ، زمـاني کـه بـا ناشـناخته هـا آشـنا مـيشـود و در دنيـاي داستان هايش گردش ميکند، دنياي ديگري را خلق ميکند: ١٥٨/ تحليل روان شناختي «نياز به تفريح » در داستان هاي برگزيده کودکان بر اساس نظريه انتخاب ويليام گلاسر «کرفت بازي را در شکل فيزيکي آن منحصر نميکنـد و مقولـه بـازي ذهنـي را پيش ميکشد که محصول پرسش هاي موازي کودک است که بازيگوشانه از يک مسئله به مسئله ديگر و از پاسخي به پاسخ ديگر عبور ميکند و هر امکاني را بـه طنز ميگيرد» (همان : ٧١).
شخصيت هـاي ١٦٠/ تحليل روان شناختي «نياز به تفريح » در داستان هاي برگزيده کودکان بر اساس نظريه انتخاب ويليام گلاسر اين قصه ها نيز مانند قصه هاي کلاسيک ، حيوانـات هسـتند کـه بـا انسـان هـا حشرونشـر ميکنند.