چکیده:
همزمان با مشروطیت، اندیشة مادی گرایی در آثار برخی از اندیشمندان آن روزگار، مانند میرزا ملکم خان و...، راه یافت و بعد از وقوع انقلاب کمونیستی در شوروی، این اندیشه با آرمان خواهی روشنفکران ایران در بارة آزادی و عدالت همراه گشت. با نفوذ حزب توده در ایران، اندیشة مادیگرا به عنوان تفکّری مترقّی، در میان شاعران رواج بیشتری یافت. اندیشة مادیگرا، پیوند انسان را با دین، کم رنگ ساخته و اندیشههای غیرالهی برگرفته از اومانیسم، مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم را جایگزین آن می کند. مهمترین شاخص این نوع اندیشه را میتوان درنوع نگاه و باور شاعران به خدا، دین، انسان، طبیعت، جامعه، دیالکتیک تاریخی، ناامیدی و پوچگرایی دانست.احمد شاملو (1304-1379) شاعر و ادیب معاصر، اندیشة مادیگرایی را در اشعارخود بیان کرده است.افق انتظارِ غالب در شعر شاملو از نوع افق انتظار مادی است. در اندیشة او زنجیرۀ تکامل، دیالکتیک ماده و روح به دیالکتیک انسان، طبیعت، تناسخ و... شکل گرفته و جایگزین اندیشۀ خداباور شده است.
With the Constitutional Revolution in Iran, materialism thoughts emerged in the literary works of some intellectuals of the time, such as Mirza Melkum Khan. Following the Russian revolution, these thoughts were accompanied by the idealistic thoughts of Persian authors about liberty and justice. With the spread of the Toudeh Party in Iran, materialistic thoughts began to be considered as progressive and gained considerable popularity among Persian poets. The foremost feature of this mode of thinking is the specific images of God, religion, human, nature, society, historical dialectics, disappointment and nihilism. Ahmad Shamlou has decorated his poems with materialistic thoughts about these items. The major focus of Ahmad Shamlou’s poems is on materialism. In his school of thought, the evolution cycle, human dialectics rather than material and spiritual dialectics, nature and reincarnation dialectics are formed to replace the theistic thought.
خلاصه ماشینی:
شفیعی کدکنی نیز در کتاب با چراغ و آینه (١٣٩٠)، در پیوند وجود اندیشۀ مـادی- گرایی و اومانیستی در شعر شاملو، چنین مینویسد: «آنچه شاملو معنا بـه شـعر فارسـی داده است ، گسترش بینهایت اندیشه های اومانیستی است که از مشروطیت ، آغاز شـده و در شعر او به اوج میرسد.
(305 این استاد در فرازی دیگر ضمن اشاره به اندیشۀ سنت شکنانه و عبـور از سـنت در اشعار فروغ فرخزاد، به وجود اندیشۀ الحادی در شعر شاملو و اخـوان نیـز اشـاره دارد: «شاملو و اخوان با همۀ ستیزۀ آشکاری که گاه با الهیات و سنت الهیاتی حاکم داشته انـد، نتواسته اند چنین گذاری را، در بیان هنـری خـویش ، آینگـی کننـد -گیـرم صـریح تـرین رویارویی با الهیات را نیز در شعر خود عرضـه کـرده باشـند» (شـفیعی کـدکنی، ١٣٩٠: .
در شعر زیر، شاملو هم عقیده با اندیشۀ مادی گرایان ، در بافت های زیرین ذهنیت خود بـاور دارد که حرکت و سیرتحول و تکامل ماده ، منشأ حیات است : من / باد و/ مادر هوا خواهم شد/ و گردش زمین را/ به سان جنبش مولی [جنین بـه حرام در شکم ]/ در گنداب تن ام احساس خـواهم کـرد.
تکرار «من » در ایـن شـعر نیـز بـر دو وجه ممکن دلالت دارد: یکی «فردیت » و «درون گرایی» کـه از مبـانی اگزیستانسیالیسـم است و دوم ، بیانگر رابطۀ نامتناهی روح ذهنی با اصل روح است : به عقیدۀ هگل ، انسان به عنوان موجودی آگاه و صاحب شعور نمـی توانـد خـود را بنحو تام ، در مقولۀ وحدت وضع کند؛ هویت او خواه نـاخواه بـا توجـه بـه غیـر خـود مقدور و میسر است و «من » نسبت به موضع خود فقط با توجه به موضع دیگـری مـی - تواند آگاهی پیدا کند (مجتهدی ،١٣٩٠: ٣٢).