چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و روایی آزمایی پرسشنامهای بهمنظور سنجش سبک فرزندپروری آموزشی والدین بر پایۀ تئوری انتخاب گلاسر انجام شده است. روش پژوهش کمّی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همۀ والدین دانشآموزان 7 تا 18 سال منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1397 بود و نمونه آماری این پژوهش 360 نفر بودند که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابتدا با مطالعه منابع مرتبط با تئوری انتخاب ویلیام گلاسر(1998)، عاملهای سبکهای فرزندپروری برپایه این تئوری استخراج شدند، سپس 87 گویه قابلمشاهده و اندازهگیری برای این عاملها تعریف شدند. پس از بررسی روایی صوری و روایی محتوایی لاوشه، گویههای نامناسب حذف شدند. در نهایت 46 گویه باقی ماند که وارد بخش روایی سازه شد. در این بخش پس از انجام تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی 40 گویه برای ابزار سنجش سبکهای یادشده باقی ماند. این پرسشنامه دارای دو خردهمقیاس سبک سازنده و سبک مخرب است که 21 گویه ابتدایی سبک سازنده و 19 گویه بعد سبک مخرب فرزندپروری را میسنجد. پایایی این پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شده است (سبک سازنده 0/89، سبک مخرب 0/87 و پایایی کل 0/81). با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که سبک فرزندپروری سازنده مبتنی بر تئوری انتخاب گلاسر در مقایسه با سبک مخرب میتواند الگوی آموزشی مناسبی برای رشد و پرورش کودکان باشد.
The present study set out to develop and validate a parenting styles questionnaire based on Glasserchr('39')s choice theory. The design of this quantitative research was correlational. The statistical population of the study was comprised of all parents of 7- to 18-year-old students in District 6 of Tehran in 2018. The drawn sample (N= 360) was selected by random multi-stage cluster sampling method. At first, the constructs of parenting styles based on Glasserchr('39')s choice theory (1998) were extracted via extensive literature review. Then, 87 measurable items were defined for these constructs. In the next step, the face validity as well as content validity of these items were established and the inappropriate items were deleted. As a result, a total number of 46 items remained. Exploratory and confirmatory factor analyses were performed for the purpose of obtaining construct validity which resulted in a questionnaire comprising 40 items. This questionnaire is comprised of two types of constructive and destructive subscales. The first 21 items are related to the constructive style and the next 19 items are connected with the destructive style. The internal consistency of questionnaire was established by Cronbach’s alpha coefficients (0.89, 0.87, and 0.81 for the constructive and destructive styles and the total scale, respectively). Based on the findings of this research, it can be concluded that constructive and authoritative parenting styles both comprise elements which are expected to be more beneficial for the development and well-being of children as opposed to destructive and authoritarian parenting styles.
خلاصه ماشینی:
با توجه به يافته هاي پژوهش ميتوان نتيجه گرفت که سبک فرزندپروري سازنده مبتني بر تئوري انتخاب گلاسر در مقايسه با سبک مخرب ميتواند الگوي آموزشي مناسبي براي رشد و پرورش کودکان باشد.
با توجه به اينکه براي بررسي روايي سازه در پرسشنامه فرزندپروري گلاسر از تحليل عاملي اکتشافي استفاده شده ، يک پرسش بسيار مهم در تحليل عاملي و مدل يابي معادلات ساختاري تعيين حداقل حجم نمونه است .
جدول ٧ ماتريس مؤلفه هاي چرخش يافته به روش واريماکس (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) پس از انجام دادن تحليل عاملي اکتشافي و شناسايي سؤالات نامناسب و حذف آن ، به منظور بررسي روايي همزمان رابطه ميان سبکهاي فرزندپروري بر پايه تئوري انتخاب گلاسر با هريک از سبکهاي فرزندپروري بامريند(١٩٧٣)، از آزمون همبستگي پيرسون استفاده شد.
بحث و نتيجه گيري با توجه به اهميت بعد آموزشي در تربيت فرزندان ، پژوهش حاضر با هدف ساخت و روايي آزمايي پرسشنامه اي براي سنجش سبک فرزندپروري آموزشي والدين بر پايۀ تئوري انتخاب گلاسر انجام شده است .
نتايج حاصل از تحليل عوامل نشان داد که پرسشنامه «سبک فرزندپروري آموزشي والدين » مبتني بر تئوري انتخاب گلاسر در نهايت از ٤٠ گويه تشکيل شده است .
نتايج حاصل از تحليل عاملي اکتشافي و آزمون اسکري نشان داد که پرسشنامه سبک فرزندپروري آموزش والدين از دو عامل اصلي «سبک سازنده » و «سبک مخرب » تشکيل شده است .