چکیده:
مدیریت زنجیره تامین، عامل کلیدی برای ایجاد و تداوم مزیت رقابتی محصولات تولیدشده کشاورزان در بازار می باشد؛ و به عنوان یکی از مبانی زیرساختی پیاده سازی کسب و کار در دنیا مطرح شده است. مدیریت زنجیره تامین، وظیفه یکپارچه سازی واحدهای سازمانی در طول زنجیره تامین و هماهنگ سازی جریانهای مواد، اطالعات و مالی را به منظور برآوردن تقاضای مشتری نهایی باهدف بهبود رقابت پذیری زنجیره تامین را دارا میباشد. زنجیره ارزش دارای طیف وسیعی از فعالیتهای گوناگون مانند طراحی، تولید و بازاریابی میباشد. تنظیمات جدید زنجیره ارزش میتواند از طریق ایجاد مشارکت جدید بین کشاورزان، فرآورده کنندگان و خردهفروشان ایجاد شود. زنجیره ارزش نشان دهنده بازاری متمرکز بر همکاری است که در آن افراد و شرکتهای مختلف باهم برای تولید و بازار محصولات و خدمات به شیوه ای موثر و کارآمد کار می کنند. درواقع زنجیره ارزش را میتوان مانند یک شرکت بزرگ توسعه یافته تصور کرد. این مقاله که به روش مروری و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی تهیه شده تلاش دارد با بررسی مفاهیم و عملکرد مدیریت زنجیره تامین محصولات کشاورزی، راهبردهای لازم را بررسی و راهکارهایی ارایه نماید.
خلاصه ماشینی:
براساس نظر کوپاسینا 1997 میتوان زنجیره تأمین را با توجه به تمام فعالیتهای مورد نیاز برای ارائه محصول به مشتری نهایی، یا تمام فعالیتهای مرتبط با جریان و تبدیل کالا از مرحله ماده خام تا تحویل به مصرف کننده نهایی و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها تعریف نمود که در دید کلی شامل سه حوزه تدارک، تولید و توزیع است.
مدیریت زنجیره تأمین نیز، مجموعه اقدامهایی است که در فرآیند آن سعی میشود که عرضه کنندگان کالا و خدمات، تولید کنندگان، انبارها و فروشندگان بهطوری ادغام میشوند که کالا به میزان بهینه تولید شود و میزانهای بهینه به مکانهای مناسب و در زمان مناسب ارسال شود و با انجام این مجموعه عملیات در حالی که رضایت خریداران حاصل میشود، کمترین هزینهها نیز حاصل شود (کرمی و محمدی تمری، 1396).
مدیریت زنجیره تأمین تلفیقی از هنر و علم است که روش یافتن مواد خام مورد نیاز شرکتها برای تولید یا خدمت رسانی را بهبود میبخشد (حسامی و ساوجی، 1391).
این فرآیند پنج جزء اصلی دارد که در شکل (1) مشاهده و به صورت مختصر شرح داده میشود: (رجوع شود به تصوير صفحه)شکل شماره 1- فرآیند مدیریت زنجیره تأمین 4-1 -برنامه ریزی برای رفع نیازهای مشتریان باید یک برنامه یا استراتژی داشت در این مرحله، برنامه ریزی بیشتر باید روی طراحی یک استراتژی باهدف ماکزیمم کردن سود، تمرکز کرد.
هدف عمده مدیریت زنجیره تأمین برآوردن تقاضاهای مصرف کننده با استفاده مؤثر از منابع است (دوردویچ ، 2010).