چکیده:
کاربردهای گسترده علم شیمی و نقش آن در جوامع بشری سبب شده است تا آموزش اثربخش آن در مدارس و دانشگاهها از اهمیت بسزایی برخوردار گردد. این مطالعه، در پی یافتن الگویی کارآمدتر برای دستیابی دانش آموزان به یادگیری بهتر مفاهیم و اصول، از بین رویکردهای آموزشی موجود بوده و با توجه به اهمیت تفکر در فرایند آموزش و یادگیری از دو رویکرد تفکرمحور یعنی شناختگرایی (الگوی گانیه و بریگز) و ساختنگرایی (الگوی 5E) استفاده شده و اثربخشی آنها بر یادگیری اصول و مفاهیم مبحث طبقه بندی عناصر موجود در کتاب علوم تجربی سال نهم با یکدیگر مقایسه گردیده است. در این تحقیق شبه آزمایشی ، ۶۰ نفر از دانش آموزان کلاس نهم یکی از مدارس دخترانه دولتی آموزش و پرورش ملارد به عنوان نمونه انتخاب شدند که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحلهای استفاده گردید. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش، آزمونی محقق ساخته بود که روایی آن توسط متخصصان این حوزه تأیید گردید، پایایی آن از طریق نرم افزار SPSS22 سنجیده شد و ضریب آلفای کرونباخ در آن ۷۸/۰ به دست آمد. برای به دست آوردن نتایج از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و مشخص گردید که طراحی آموزشی با الگوی 5E بر یادگیری اصول یادگیرندگان مؤثرتر از الگوی گانیه و بریگز میباشد.
The widespread applications of chemistry and its role in human societies have led to its effective teaching in schools and universities. This study seeks to find a more effective model for students to better understand concepts and principles from existing educational approaches and considering the importance of thinking in the teaching and learning process from two thought-based approaches namely cognition (Ganye and Briggs pattern) and Constructivism (5E pattern) has been used and its effectiveness on learning the principles and concepts of the elements of classification of elements contained in the 9th year Experimental Science book has been compared. This research is a quasi-experimental study. Sixty ninth grade students were selected from among the public girls' schools of education in Mallard, using multistage cluster sampling method. Data gathering tool was a researcher-made test whose validity was confirmed by experts in the field and its reliability was measured by SPSS22 software and Cronbach's alpha coefficient was obtained at 0.78. In this study, descriptive and inferential statistics were used to obtain the results and they found that the E5-based instructional design was more effective in learning learners' principles than the Ganye and Briggs pattern.
خلاصه ماشینی:
اين مطالعه ، در پي يافتن الگويي کارآمدتر براي دستيابي دانش آموزان به يادگيري بهتر مفاهيم و اصول ، از بين رويکردهاي آموزشي موجود بوده و با توجه به اهميت تفکر در فرايند آموزش و يادگيري از دو رويکرد تفکرمحور يعني شناخت گرايي (الگوي گانيه و بريگز) و ساختن گرايي (الگوي E٥) استفاده شده و اثربخشي آنها بر يادگيري اصول و مفاهيم مبحث طبقه - بندي عناصر موجود در کتاب علوم تجربي سال نهم با يکديگر مقايسه گرديده است .
با توجه به اهميت طراحي آموزشي در رسيدن به نتايج مطلوب در اين امر و با نظر به اينکه دوام يادگيري نيز از اهداف بسيار مهم برنامه هاي آموزشي ميباشد، بنابراين دستيابي به اين هدفها، همچون ساير اهداف آموزشي بدون طراحي دقيق امکان پذير نيست ؛ لذا در اين مطالعه ، در پي يافتن الگويي کارآمدتر براي دستيابي دانش آموزان به يادگيري بهتر مفاهيم و اصول ، از بين رويکردهاي آموزشي موجود و با توجه به اهميت تفکر در فرايند آموزش و يادگيري از دو رويکرد تفکرمحور يعني شناخت گرايي (الگوي گانيه و بريگز) و ساختن گرايي (الگوي E٥) استفاده شده و اثربخشي آنها بر يادگيري اصول و مفاهيم يکي از مباحث پايه اي و پرکاربرد شيمي (طبقه بندي عناصر) موجود در کتاب علوم تجربي سال نهم با يکديگر مقايسه گرديده است .