چکیده:
این مقاله میکوشد نشان دهد که (1) ”حق“ معنایی اخلاقی نیز دارد؛ و (2) تکالیف اخلاقی به دو دستۀ تکالیف متناظر با حقِ اخلاقی، و تکالیف غیر متناظر با چنین حقی تقسیم میشوند. حقِ اخلاقی حقی است که از ملاحظاتی اخلاقی نشأت میگیرد و بیانگر یا مبرز این ملاحظات است. برای استدلال به سود این مدعیات دستکم دو راه وجود دارد: یکی بررسی مبانی توجیهی حق و نشاندادن اینکه توجیهی که به سود برخی از حقوق وجود دارد توجیهی اخلاقی است (بخش 2) و دیگری بررسی نقش، جایگاه و کارکرد حق در اخلاق و گفتمان اخلاقی (بخش 3).
The aim of this article is to show that (1) “right” can have a moral meaning; and (2) moral duties are divided into those that correspond to moral rights and those that do not. A moral right is a kind of right that is rooted in moral considerations, and states or expresses such considerations. There are at least two ways to argue for these claims: the first is to examine the justificatory foundations of rights, showing that the justification that is available for some rights is a moral justification (section 2), and the second is to examine the role, status and function of rights in morality and moral discourse (section 3).
خلاصه ماشینی:
برای روشن شدن جایگاه حق در فلسفۀ اخلاق و اخلاق هنجاری کانت باید به این نکته توجه کنیم که از نظر کانت (و بسیاری از فیلسوفان اخلاق دیگر)، اخلاق دو معنا دارد: یکی معنای عام (morality) و دیگری معنای خاص (ethics).
به بیان روشنتر، وظایف مربوط به حوزۀ حق و عدالت در عین اینکه ریشه در زمین اخلاق دارد، موضوع الزام بیرونی و اجبار قانونی نیز میتواند باشد، یا باید باشد، یعنی حاکمیت مشروع، که از نظر کانت مظهر ارادۀ جمعی شهروندان است، میتواند/ موظف است این وظایف اخلاقی را به صورت مواد قانونی نیز درآورد و پس از تصویب آنها شهروندان تحت حاکمیت خود را به اطاعت از این مواد قانونی مجبور کند.
به دیگر بیان، در وظایف مربوط به حق و عدالت، فقط صورت/ شکل ظاهری و بیرونی عمل، و صرف تطابق آن با قانون اخلاق، مهم است، و ماده/ مضمونِ عمل یا انگیزه و هدف فاعل در تبدیل شدن عمل بیرونی به وظیفۀ اخلاقی و امتثال آن موضوعیت و مدخلیت ندارد، در حالی که در وظایف مربوط به فضیلت، علاوه بر اینکه ظاهر/صورت/ شکلِ عمل، که همان فعل بیرونی است، باید مطابق با قانون اخلاق باشد، باطن/ماده/ مضمونِ عمل، یعنی انگیزه و هدف فاعل از انجام فعل، که فعلی درونی است، نیز حتماً باید ویژگی خاصی داشته باشد تا فعل انجام شده اخلاقی قلمداد شود؛ یعنی در این مورد، عمل بیرونی کفایت نمیکند، بلکه این عمل صرفاً باید به انگیزۀ اطاعت از قانون اخلاق از کنشگر سر بزند تا بتوان آن را عملی اخلاقی دانست.