چکیده:
نظامسازی مبتنی بر فقه و موازین دینی درجهت تنمیم و تکمیل نظامهای جاری و جبران
خلاها وکاستیهای موجوده از الزامات تمدن نوین اسلامی است. یکی از مهمترین
نظامهاء نظام بینالملل و روابط جاری در میان کشورهاست که این نظام نیز بهنویه خود بر
قراردادها و معاهدات منعقده میان دولتها و کشورها مبشی میباشد؛ برایناساس در
پژوهش حاضر» موضوع اصلی» نگاه یه قلمرو و اصول قرآنی فقه معاهدات بینالمللی
است. نوشتار پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی -تحلیلی و در پاسخ به این پرسش
که «ازمنظ رقرآن کریم» فقه معاهدات بینالمللی از چه اصول و قلمروهایی برخوردار
است؟» شک لگرفته است. مطابق فرضیه نوشتار حاضرء ازمنظ رقرآن کریم فقه معاهدات
بینالمللی از قلمرو و اصولی برخوردار است که توجه به آنها در بخشی از نظامسازی
بینالمللی اسلامی میتواند مور باشد. پیششرط نظامسازی در حوزه معاهدات بینالمللی
ا ابتنا ب رآ یاتللاحکام قرآنی» همزیستی مسالم تآمیز بینالمللی است که دراینباره با
تکیه بر نقل مصرح و عقل مبرهن و رکون بر اصول فرافقهی همچون «عدالت) و اصول
قرآنی مانند «نفی سییل»» (لازمالوفابودن معاهدات» و «ثفی ولا یت کفار»» احکام و موازین
دینی و اسلامی را به قلمرو «معاهدات بینالمللی اسلامی» همچون «معاهدات اسلامی
بینالمللی» میتوان تسری داد.
System making based on religious jurisprudence and rules in order to complete the present systems and to compensate for the present gaps and lacks is a necessity for the new Islamic civilization. One of the most important ones is the international system and the current relations among nations. This system, in turn, is based on the contracts and treaties concluded among the states and the countries. Accordingly, the main subject in the present article is to look into the domain and the Quranic principles of the jurisprudence of the international treaties. The present text, using a descriptive-analytical method, seeks to answer the question that “what principles and domain does the jurisprudence of the international treaties have in the view of the Holy Quran?” According to the assumption of the present text, the jurisprudence of the international treaties, in the view of the Holy Quran, enjoys the principles and domain. Paying attention to these principles and domain may be influential in part of international Islamic system making. The precondition for system making in the area of international treaties based on the Quranic ayat-al-ahkam is an international peaceful coexistence. Relying on explicit and clear traditions, self-evident reason, and meta-jurisprudence like “justice”, as well as the Quranic rules like “nafy sabil”, “necessity of fidelity to the covenant” , “rule of no domination of unbelievers” the religious and Islamic rules and principles can be generalized to the domain of “Islamic international treaties” like “international Islamic treaties.”
خلاصه ماشینی:
246)؛ همانگونه که قراردادیکردن قواعد حقوقی در اسلام از دو طریق «ایمان» و «أیمان»، اصلی قابل قبول و مسلّم در نظام حقوقی اسلام است؛ زیرا در منطق اسلام، پیمان با مردم «أیمان» خوانده میشود و قرآن باتوجه به ضرورت تفاهم در زندگی صلحآمیز، به پیامبر( دستور میدهد اهل کتاب را به مشترکات قابل قبول دعوت کند: «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَ بَینَکمْ» (آلعمران: 64) و برای رسیدن به اهداف خویش در این دعوت، جدال احسن را سرآغاز تفاهم معرفی میکند: «ادعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ» (نحل: 125).
485) و رعایت آن همانند یک قانون بینالمللی برای دولتها لازم است (ماری دوپو، 2008، ص328)؛ بنابراین این نوع معاهدات را که ریشه در عرف جهانی، آداب و رسوم ملل و ارزشهای بینالمللی دارد، همسان با دعوت اسلام به مشترکات میتوان دانست که در اطلاق و عموم برخی آیات همچون «وَ إِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» (انفال: 61) و «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَ بَینَکمْ» (آلعمران: 64) ریشه دارد.
بهاستناد اطلاق آیات شریفه «وَ إِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» (انفال: 61)، «إِلَّا الَّذینَ یصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَینَکمْ وَ بَینَهُمْ مِیثَاقٌ» (نساء: 90)، «إِلَّا الَّذینَ عَاهَدتُمْ مِنَالْمُشْرِکینَ» (توبه: 4)، «قُلْ یا أَهْلَالْکتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَ بَینَکمْ» (آلعمران: 64) و معاهده صلح حدیبیه که پیامبر گرامی اسلام( با مشرکان مکه ـ که اهل کتاب نبودند ـ معاهده بست، مخاطب اسلام نیز فقط مسلمانان نیستند، بلکه همه بشریت و جهان، مخاطب محتوای نورانی و جانبخش اسلام است؛ زیرا هرچند خداوند از مشرکان ابراز برائت کرده است، ولی کسانی که در معاهده با مسلماناناند، مستثنا بوده، اطلاق سخن «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْد إِنَّالْعَهْد کانَ مَسْئولاً» (اسراء: 34) دلالت دارد که خداوند متعال وفای به معاهدات را نسبت به همه واجب کرده است.