چکیده:
یکی از مستشرقانی که در حوزه علوم قرآنی و تفسیر دارای مقالات متعدد است، آندرو ریپین، محقق مسیحی انگلیسی است که در یکی از مقالات خود با عنوان «شتر یا ریسمان» به بررسی معنای واژه «الجمل» در آیه 40 سوره اعراف پرداخته است. وی ضمن نقل اقوال مختلف، درنهایت وجود دو قرائت مختلف «جَمَل: شتر نر» و «جُمَّل: ریسمان ضخیم» از این واژه را مطرح نموده و قرائت دوم را ساختهوپرداخته مفسرانی میداند که از قرن سوم به بعد، با هدف غلبه بر بحثهای کلامی و نیز نمایش برتری قرآن بر سایر کتابهای الهی، آن را ساخته و به ابنعباس نسبت دادهاند. ریپین ضمن این ادعا، چندین پایه مهم اعتقادی مسلمانان نسبت به قرآن را نشانه گرفته است؛ این امر در آثار سایر مستشرقان نیز یافت میشود. چنین آثاری اگر به ورطه نقد درنیایند، بیتردید آثار مخربی خواهند داشت که سست شدن پایههای اعتقادی مسلمان، یکی از آنهاست. در این مقاله سعی شد تا ضمن بررسی واژه «جمل» و پیشینه قرائتهای مختلف آن، نیز بررسی آثار مفسران و لغویان متقدم، ادعای ریپین با روش تحلیلی و اوصافی و نیز با برونکرد انتقادی بررسی شود. درنتیجه، ریشه قرائات مختلف به عصر صحابه و تابعین بازگشته و آن ادعا مبنی بر ساختگی بودن قرائت ابنعباس و نیز سایر تبعات آن با ارائه ادله مربوطه، باطل و رسمیت قرائت مشهور جَمَل، انطباق آن با قرائت پیامبرk و وجود وجه شبه اقوی برای آن ثابت شد.
One of the Orientalists who has numerous articles in the field of Qur’anic sciences and exegesis is Andrew Repine, an English Christian scholar who, in one of his articles entitled "Camel or Rope", examines the meaning of the word " الجمل" in verse 40 of Surah A'raf. While quoting different sayings, he finally mentions the existence of two different readings of "Jamal: Male Camel" and "Jummal: Thick Rope" of this word and considers the second reading formed by commentators who, from the third century onwards, aimed at overcoming theological debates as well as showing the superiority of the Qur'an over other divine books, they have prepared it and attributed it to Ibn Abbas. Repine, in addition to this claim, has targeted several important foundations of Muslim belief in the Qur'an; This is also found in the works of other Orientalists. If such works are criticized, they will undoubtedly have destructive effects, one of which is the weakening of the foundations of Muslim belief. In this article, while examining the word "جمل" and the background of its various readings, we also tried to examine including the works of earlier commentators and lexicographers, Repine's claim by analytical and descriptive methods and also by critical output. As a result, the roots of different readings go back to the time of the Companions and Followers [Tabieen], and that claim that Ibn Abbas's recitation was fabricated and its other consequences by presenting the relevant evidences is regarded invalid and the famous recitation of جمل, its conformity with the recitation of the Prophet (P) and existence quite stronger proof are proved.
خلاصه ماشینی:
او با بیان اینکه در قرون ابتدایی ظهور قرآن، افرادی چون فراء، اشارهای مختصر به اختلاف قرائت جَمَل و جُمَّل نمودهاند و سپس از زمان طبری به بعد بوده که به اختلافات قرائت توجه فراوانی داشتهاند؛ و نیز در آینده اختلافات قرائت را مسلّم دانسته و قرآن را طبق آنها تفسیر کردهاند، معتقد است، این قرائات مختلف در فاصله زمانی فراء تا طبری شکل گرفته و فاقد اصالت هستند (همان: 304ـ306).
نخست: اینکه اثبات برتری قرآن نسبت به عهدین امروزی ـ که با کتابهای اصلی متفاوت است ـ نیاز به چنین دستاویزی نداشته و با ادلهای متقن قابل اثبات است که ازجمله آن ادله میتوان به نحوه تدوین عهدین امروزی، گزارشهای وقایع صدها سال پس از حضرات موسی و عیسی در تورات و اناجیل اربعه، تعارضهای آشکار در متن کتابها، تعارض آشکار با عقل، افسانههای بیپایه پیرامون خدا، فرشتگان، شیطان و پیامبران ـ که با عقل و نقل در تضاد است ـ اشاره کرد (خویی، البیان فی تفسیر القرآن، 1393 ش: 77-85)؛ دوم: وجود اشتراک معنایی بین عهدین و قرآن، دلیل برتری یکی بر دیگری نبوده و متکلمان نیز در هیچ اثری پیرامون مقایسه عهدین و قرآن، وجود معنای مشترک در این کتابها را نشانه برتری قرآن ندانستهاند؛ سوم: ریپین به عباراتی از انجیل استناد کرده که تشبیه موجود در آن عبارات، مشابه عبارت مورد بحث در قرآن بوده و آن عبارت این است که عبور کاملوس از سوراخ سوزن، آسانتر از راهیابی شخص ثروتمند به پادشاهی خداست (متی 19، 24؛ مرقس 10، 25؛ و لوقا 18، 25).