چکیده:
مدیریت مصرف با تاکید بر اجرای سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف و ترویج مصرف کالاهای داخلی که از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بهشمار میرود، به معنای این است که محققان حوزه اقتصاد اسلامی احتیاج به فهم صحیحتر و دقیقتری از عوامل تاثیرگذار بر گرایش مصرفکننده در قبال خرید کالاهای خارجی دارند، در همین زمینه هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی چگونه گرایشهای مصرفکننده در قبال یک کشور بهعلاوه تمامی متغیرهای موثر بر آن میباشد که میتوانند بر تمایل او در خرید محصولات وارداتی یا محصولات داخلی موثر باشند. این پژوهش که از روش توصیفی تحلیلی کمک میگیرد، نتایج آن حاکی از آن هستند که متغیرهای موثر بر ملیگرایی مصرفی به هجده دسته تقسیم میشوند، که هرکدام از آنها در جهتدهی رفتار مصرفکننده در قبال انتخاب بین خرید کالای داخلی یا خارجی تاثیرگذار هستند. بهعلاوه راهبرد موثر در تاثیرگذاری هرچه بیشتر ملیگرایی مصرفی بر رفتار مصرفکننده، استفاده از ظرفیتهای بالقوه موجود در هرکدام از این سه دسته عوامل میباشد، که به تفصیل در هر بخش مورد بحث قرار گرفتهاند و میتوانند پیامدهایی همچون: اشتغال حداکثری، مدیریت مصرف، جایگزینی واردات و رفاه جامعه را بهدنبال داشته باشند.
Consumption management emphasizing the general policies of reforming the consumption pattern and promoting the consumption of domestic goods, which is one of the general policies of the resistance economy, implies that researchers in the Islamic economics need to have a more accurate understanding of the factors influencing the consumer’s tendency towards foreign goods. Using a descriptive-analytical method, this paper examines the effective reasons behind the tendency of consumers towards foreign and domestic products. The findings show that, the affecting variables on the types of consumption are divided into eighteen categories, which every one of them is effective in guiding the consumer’s tendency towards the domestic or foreign goods. Managing society’s tendencies towards domestic goods has various effects such as, increasing employment rate, consumption management, reducing imports and the welfare of society.
خلاصه ماشینی:
اهمیت هرچه بیشتر ملیگرایی مصرفی برای مصرفکنندگان، خصوصاً مصرفکنندگان کشورهای کمتر توسعهیافته یا در حال توسعه، زمانی روشن میشود که مصرفکننده به این نکته توجه داشته باشد که با هر خریدی که از کالای وارداتی انجام میدهد، اگرچه کیفیت بالاتری از محصول مشابه داخلی داشته باشد، یک فرصت شغلی را از بین میبرد؛ باعث خروج ارز از کشور میگردد و مهمتر از همه، به همان میزان به رفاه خود آسیب وارد میکند.
محمدزاده و همکاران (1392)، در پژوهشی با عنوان «رابطه ملیگرایی مصرفی و اثر کشور مبدأ در ادراک افراد از کیفیت طبقات کالایی» از دو عامل تأثیرگذار، یعنی ملیگرایی و تأثیرات کشور مبدأ در شکلدهی به رفتار مصرفکننده نام میبرند، این پژوهش علاوه بر اینکه از جامعۀ آماری 276 تایی استفاده میکند، متغیرهایی همچون ادراک افراد از کیفیت کالاها و ملیگرایی را نیز مورد بررسی قرار میدهد، نتایج این تحقیق حاکی از آن هستند که ملیگرایی بر فهم افراد از کیفیت و قصد خرید طبقات کالایی گوناگون تولید شده در داخل، تأثیرگذار است.
حقیقی و حسینزاده (1388)، در مطالعهای در مقایسۀ میزان تمایل به مصرف کالاهای داخلی در تهران با سایر مناطق جهان، به بررسی میزان گرایش مصرفکنندگان به خرید کالای داخلی در نمونهای 400 تایی پرداختهاند، این پژوهش که همانند اکثر مطالعات گذشته از معیار پرسشنامهای CETSCALE بهره میبرد، نشان میدهد مصرفکنندگانی که از سطح ملیگرایی بیشتری برخوردار هستند، محصولات داخلی را بهتر از نمونه خارجی ارزیابی میکنند؛ البته به نظر میرسد تعدادی از نتایج پژوهش حاضر در تقابل با آنچه نتایج تحقیق احسان و همکاران (1395) در مطالعهای با عنوان «تدوین مدل ترغیب شهروندان تهرانی به خرید کالای ساخت داخل (مطالعه موردی: لوازم خانگی)» بر آن دلالت دارد، قرار داشته باشد.