چکیده:
باستانسنجی و آنالیز عنصری شیشههای باستانی در تعیین نوع شیشه، فنآوری و مواد سازنده و همچنین زمان ساخت آن، کاربرد دارد. در مقاله فوق، نتایج آنالیز عنصری تعدادی از شیشههای سدههای 3 و 4 ه. ق که در مخزن موزه ملی ایران نگهداری میشود؛ ارائه شده است. این نمونهها با نگاهی به پراکندگی جغرافیایی انتخاب شده تا بتوان میزان تغییرات ایجاد شده در ترکیبات شیشه را بهصورت محلی در این بازه زمانی تحلیل کرد. نمونههای آنالیز شده ظروف شیشهای در اشکال متنوع با رنگهای سبز، آبی و زرد حاصل از کاوشهای باستانشناسی است. آنالیز عنصری آنها به روش میکروپیکسی انجام و عناصر اصلی و کممقدار تشکیلدهنده نمونهها اندازهگیری شده است.
سنجش و تحلیل شیشهگری این دوره علاوه بر نمونههای مذکور با نمونههای ایرانی موزه کرنیگ که توسط رابرت بریل مورد مطالعه قرارگرفته و همچنین با شیشههای هم عصر خود همچون فسطاط در مصر و قصر الحیر در سوریه مقایسه شده است.
نتایج نشان میدهد، نوع شیشههای بهدستآمده در تمام مناطق یاد شده، از نوع سیلیکا ـ سودا ـ آهکی است. میزان اکسیدهای منیزیم و پتاسیم تمام این نمونهها، به غیر از نمونه شماره 10و 17 بیشتر از 5/2 درصد است، لذا منبع تامین اکسید سدیم، خاکستر حاصل از گیاهان بوده است. نمونه شماره 10 که از هفتوان تپه بهدست آمده از نوع ناترونی بوده که بیشتر از مناطق مدیترانه شرقی به دست آمده است. شیشهگران این دوره از اکسیدهای فلزی مانند اکسید منگنز، آهن، مس و کبالت، بهعنوان عامل رنگزا یا بیرنگکننده استفاده کردهاند.
Elemental analysis and chemical composition of ancient glasses are widely used to determine the glass type, technique and raw materials used in their production and recipes. The results of elemental analysis of 23 glass vessels dated to the early Islamic periods kept in the Iran National Museum presented in this paper. The samples discovered during archaeological excavations in several Islamic sites. Elemental analysis of these samples done by micro-PIXE technique.The major and trace elements existing in these samples are measured. Glass type, raw material used in their production process and colorant (coloring agent) of the glasses in diverse sites investigated and determined based on our results. The results show that the glasses found in all sites are high soda-lime-silica glasses. The results of the study compared with Iranian samples of the Corning Museum and glasses of Fustat and Qasr al-Hair. Since the amounts of magnesium oxide and potassium oxide in all analyzed samples but one sample are more than 2.5%, with the exception S10,S17. It is clear that the ashes obtained from halophytic plants considered as supplying source for sodium oxide. Sample 10 of this study as a natron–based glass fitted to a group labeled by N-1 (Levantine I) from eastern Mediterranean region.The results also show that the metal oxides such as manganese oxide, iron oxide, copper oxide, chromium oxide and cobalt oxide used in the samples as "coloring agent" or "decolorizing agent".
خلاصه ماشینی:
اگرچه بررسي و مطالعه شيشه هاي ايراني همواره موردتوجه محققين و باستان شناسان بوده است اما مـرور و بررسي تحقيقات پيشين انجام شده بر روي اشياء شيشه اي کشف شده از مناطق مختلف ايران نشان مـي دهـد که استفاده از آناليز عنصري به صورت بسيار محـدود، تنهـا در مـورد تعـداد انـدکي از اشـياء شيشـه اي ايرانـي انجـام شـده اسـت ;١٩٩٣١٩٩,Fleming et al ;٢١١ :١٩٥٥ ,Kroger ;١٩٩٩ ,Brill ;٢٠١١:٨٧ ,Dyson) .
تعيين و اندازه گيري هر يـک از اين چهار دسته از مواد، بـه برخـي از پرسـش هـاي مطـرح در زمينـه فـن شناسـي، نـوع شيشـه و مـواد خـام مورداستفاده در ساخت و همچنين آسيب شناسي و بررسي محصولات خوردگي پاسخ خواهد داد ,Henderson) 2013; Janssens, 2013) آناليز عنصري نمونه هاي مورد آزمايش با روش ميکروپيکسـي مشـخص کـرد کـه عناصـر سـديم ، منيـزيم ، آلومينيم ، سيليسيم ، فسفر، گوگرد، کلر، پتاسيم ، کلسيم ، تيتانيم ، منگنز و آهن تقريبا در تمام نمونه هاي آنـاليز شده وجود دارد اما مقدار و درصد وزني اين عناصر در نمونه هاي مختلف با يکـديگر متفـاوت اسـت .
با توجه به اينکه ايـن اکسـيد يکـي از ناخالصـي هـاي موجـود در سيليس مورد استفاده در مواد اوليه اين شيشه ها است ، بنابراين به نظر ميرسد در فراينـد سـاخت شيشـه هـاي آناليز شده مربوط به محوطه هاي مختلف در اين پژوهش ، از منابع سيليکايي متفاوتي اسـتفاده شـده اسـت کـه برخي از اين منابع تقريبا خالص (درصد آلومينيم حدود ٢ تا ٣ درصد) و برخي ديگـر بسـيار ناخـالص (درصـد آلومينيم حدود ٥ تا ٦ درصد) بوده اند (٢٠١٢:١٢٣٨ ,Lima et al).